فک کن بعد از دو ماه، زمانی بیای اینجا که روز قبلش دوتا جراحی سنگین لثه داشتی ودیشبش تا صبح، خون رفته باشی بیرون (از بالا البته). الان که دارم اینا رو مینویسم، گونه ام شدید ورم و درد داره. اداره هم نرفتم. لذا نمیشه توقع یه منن طولانی رو داشت. تنها حسن امروز اینه که صبحانه رو قراره کنار بانو میل کنیم. اصلا یکی از موهبت های زندگی زناشویی همین صبحانه مشترکه، خدا نصیبه همه علاقمندان بفرماید٠٠٠٠
الاهی امین :)))
دندون دردتم ایشالا خوب شه :)
الان من دارم به این فک میکنم که تو چطوری با اون اوضا صبحانه خوردی...
خب باقی قضایاشو یادت رف بگی که!!
ایشالله سلامت باشی همیشه
اون جراحی هم حکمتش همین موهبتی بوده که امروز صبح بهش رسیدی
سلام! حاج حسین من رو یادت میاد؟؟؟اولین وبلاگم این بود dokhis.blogfa.com دومیش این بود muddy.blogfa.com جفتشون رو توو یه حال خراب بستم هنوز هم چیزی نمینویسم...من رو یادت اومد؟:)
فقط اومدم بگم مخلصیم....خیلی.....
سلام، مخلصیم متقابلا
یادم هست با تمام جزیات
به وبتم سر میزنم گاهی لینکش سمت راسته
بازم بنویس و خبر نوشتنتو بده و به مام سر بزن