تنها زبان نیست که حرف میزنه...چشم ها هم معمولا حرفهای زیادی برای گفتن دارن.
شادی، غم، تفکر، صبر، مهربانی، خشم و ...همه اینها از اوون دست مسائلی هستن که معمولا چشم های افراد با زبان بی زبانی به طرف مقابل منتقل می کنن.
و جالب اینکه بیشتر آدم ها متفق القول هستن که چشم ها نسبت به زبان، صادق تر هستن و معمولا دروغ نمیگن.
چشم ها قطعا مهمترین عضو بدن در برقراری ارتباط غیر کلامی هستند و یقینا هر چشمی میتونه از دنیای درون افراد، حکایت های مختلفی داشته باشه.
.
.
با توجه به همه اینها و البته با اقتباس از بازی مشابهی که در وبلاگ دیگری صورت گرفته بوود، بعد از مشورت گرفتن از بعضی دوستان، تصمیم گرفتیم این بازی رو اینجا و با حضور شما دوستان داشته باشیم تا برای همیشه ثبت بشه توو آلبوم خاطراتمون و بتونیم یک شبی رو دور هم لبریز بشیم از حس های فوق العاده.
.
بازی خیلی ساده هست...عکس چشمهاتون رو بفرستید (چیزی مشابه عکس فوق)..برای اینکار یک عکس بسته از صورتتون بگیرید و بعد دوتا چشم رو از توش جدا کنید و به آدرس زیر ارسال کنید:
gheychee@yahoo.com
+توو ایمیلهاتون حتما اسمتون (همون اسم مجازی) رو ذکر کنید که من بدونم هر عکس مربوط به کدومیک از شماست.
+حجم عکس های ارسالی اهمیت نداره و من خودم اصلاحات لازم رو انجام میدم.
+هر دوستی فقط یک عکس باید بفرسته نه بیشتر.
+توجه کنید که قرار نیست از کل صورت عکسی داشته باشیم و فقط می خواهیم چشمان هم رو ببینیم. (پس نگران شناخته شدن و تشخیص هویت و اینها نباشید و فقط عکس چشمهاتون رو بفرستید)
+بعد از اینکه عکس ها ارسال شد، زمان روونمایی رو بصورت توافقی تعیین میکنیم.
+عکس ها بدون نام در وبلاگ گذاشته میشه (مطابق معمول) و بعد همه بکمک هم حدس میزنیم که کی به کیه و هر چشم مربوط به کدوم یک از دوستانه....و همچنین سعی میکنیم حرفهایی که هر یک از چشم ها به زبان بی زبانی مطرح میکنن رو تشخیص بدیم....ساده بگم می خوایم ببینیم چشمان ما چه حرفهایی برای گفتن دارن.
منتظریم......
الان مهتاب سر کنکوره
از صب دارم برای مهتاب و بچه شیر و دکتر خودم دعا میکنم
امیدوارم هر 3 تاشون قبول شن
ای اقا گرفتاری راه نداره ولی برای رفع گرفتاری هر راهی بخوای خودم ب یادم میدم
ندا عجب ذهن با حالی داریاااااااااااااااااااااااااا
چند سالیه تکنولوژی چیزی اختراع کرده به اسم فیلتر شکن و البته اینتر نت ما اینجا بدون فیلتره.... (متخصص بومی گفتن... پاس جنوبی ای گفتن...)
من دلنوشته هامو تو گوپلاس میزارم، قلمریزها برای نوشته های خاصه عزیزم.
اما ازاینکه بهم لطف داری و تند تند سر میزنی متشکرم.
فک کن یه درصد من با تکنولوژی اشنا باشم
ممدوسین اینا همه از توانایی های ذهن یک لره
تازه بیشتر از اینا هم توانایی داریم
ای بابا محمدرضا کجا رفت ؟؟
در ضمن جنا متخصص نت بدون فیل تر هم کوفتتون شه :دی
من ایجا باید با کلی سختی برم به زندگیم برسم شما اونجا راحت دارید حال میکنید :دی
اقا کارمند نمیخوان اونجا ماام بیایم ؟؟
البته که ایما خوم لر بیوم دونم چی ایگی
لر کجایی تو ؟؟
ما ملایری هستیم.
اتفاقا شرکتی هم که کار میکنم همه لرن :))
همینه که به نظرشون من کارمند خوبیم دیگه
ویریرد...
دربرخی نسخ وروگرد هم گفته شده...
اصلا کجا هست ؟؟
فک کنم از اون شهراییه که زیر پونز نقشه اس ؟
اخه من بلدش نیستم
یکی زنگ بزنه حسینم بیدار کنه بیاد
ممرضا هم که غیب شد
الحق که لری....
بروجرد...
کار داره ممد رضا
سرش شلوغه
اینم چشای ما...
خوب از اول فارسی شو بگو !!
ذهن یه لر همینجوری پیچیدگی داره توام هعی حرفاتو بپیچونه
چقد صبحه جمعه بیخودیه که وقتی داری شهرام ششکوهی گوش میدی مجبور باشی به عدد و رقم هم نگا کنی
*----
دلت قرصه که من هستم که دنیامو به تو بستم
که هر وقت مشکل باشه برای تو دمه دستم
ولی من چی ؟کی و دارم که مثه خوده من باشه ؟
که هر وقت عشق و کم دارم مثه معجزه پیدا شه
دلم خونه دلم خونه وجودم بی تو داغونه
آخی چیکار داره ممرضا ؟
)
میخواد مین بیام کمکش ؟( ایکونه بچه زرنگی که میخواد بره از نت بدون فیل تر به بهونه کمک استفاده کنه
بفرمایید آلو !
ترشه ترشه
جوهر لیمو ام ریختم روش
چشم من حرف زیاد داره اما کسی بلد نیست بخونه..پس بی خیال
تلاله جون ارزش امتحان کردن و داشتااااااا
حالا میذاشتی شاید ما میتونستیم
سلام
اومدم دیدم ۶۸ کامنت بوود گفتم اوووووووه هنوز بازی شروع نشده چه خبره بعد دیدم اینجا شده لر خانه
یاسییییییییییی کجایی؟بیا یه کم شیرازی بحرفیم
البته یاسی فقط متولد شیرازه نمیدونم لهجه رو بلده یانه باش که حرف زدم لهجه نداشت
حسین خان اگه راشون بدیم تو که کار تمومه! چشامونو که ببینن دیگه مگه بیخیال میشن! نه عمو...ما فعلا میخوایم نبردبون ترقیو طی بکشیم

دلایلی که گفتمو اگه بیای تو وبمون میفهمی
درگیر امتحان بودن که بخوره تو سرم؛ درگیر یه اسباب کشی مزخرفیم...
ندا ناسلامتی من رشتم آماره وا!
مادر بیا خودم هواتو دارم...ولی فک نکنم بتونم تا ۱۶ اسفند واست کمک درست حسابی داشته باشم. اگه بیشتر وقت میدی که به روی چشششششم
طراوت جونم خیلی لطف داری


فقط یه کوچولو راهنمایی میخوام . حالا بزار خودم سر و کله هامو میزنم. بعد اگه نتونستم ایمیلتو از حسین میگیرم که یه کوچولو وقتتو بگیریم
فاطمه جونم خوب مگه بده ؟؟خواستیم این پست یه کم جنبه اموزشم داشته باشه و شمام یه کم لری یاد بگیرید
آخ راسی یاسی جونم کجاس ؟
۱.
کم نمی آورم !
از روزی که چشمانت
اختیارم را با خود برد ...
یکی برایم سر می آورد
یکی دیوار !
2.
بی غیرت تر از سگ چشمانت
حیوانی ندیدم !
دلم زیر دندانهای یک گله گرگ
تکه تکه شد و...
صدایش در نیامد !
رضا محبی راد (مجنون)
موندم چرا این سگ چشمای ما انقد بی عرضه اس پاچه هیشکی و نمیگیره :))
سلـــــــــــــــام به همگی سلـــــــــــام به دوستای گل خودم...



بابا بحث علمی...تا حالا کامنت بلاگی به این با محتوایی ندیده بودم... رگرسیون و واریانستون در حلقم...
خوبین؟من نبودم چه کارا که نکردین...
ندا واقعا از لطفت ممنونم کلی دعاهات اثر داشت...ایشالا همه جاهای خوب خوب قبولیم...
طراوت جون اخرش چی باید به ما شیرینی بدین یا نه؟؟
ندا جیگر من لری بلدم ۴ سال با ملت لر زندکی کردم
یادش بخیر بهترین خاطراتم از همون وقته
یادمه روزای اول که زندگیم را با جماعت لر شروع کردم
یه نفر بهم گفت چقد نفتت شبیه به مامانت هست .
گفتم واااااااا این ناف منو از کجا دیده . بعد فهمیدم منظورش بینی بوده
فاطمه جون پس تو باید بهم لری یاد بدی
mahtab juanm khodaro shokr :)
وای ندا نمیدونی اونجا چه حیاط قشنگی داشتیم.
۸۰ تا چنار دور تا دور حیاط بوود.دو تا نخل زینتی وسط. چه گلای قشنگی .رز صورتی ،رز سرخ،رز زرد بهش میگفتم آتشین.شب بو داشتیم شب که میشد کوچه پر میشد از بوی عطرش. میومدم تو حیاط میشسم نفس میکشیدم.... یه درخت توت داشتیم خیلی بزرگ بود اونقد بزرگ که من با یه پتوی کوچیک میرفتم بالا رو شاخه ها مینشستم بیرونو تماشا میکردم مامانم هم اون پایین جیغ و داد میکرد که تو آخر خودتومیکشی
ای خدا خیرت بده حسین دوتا کلمه حرف میزنیم اینجا دلمون وا میشه
دو تا که چه عرض کنم
آخی فاطمه جون منم دلم خواست
خوش به حالتون
سلام ....خوبی؟
عکس با چشای بسته هم میشه فرستاد ؟
من فرستادم.
وووی فاطــمه خانوم شمو شیرازی هستین؟
آم اگه میدونستما از همو اول نون کاهو ترشی میاوردم دور هم باشیم
سر علی اگه تعارف کنیا
:)
ندا جان خواهرم اینجا وسط بیابان در شعاع بیست کیلومتری ما هیچ موجود مونثی حضور نداره (حتی عقرب و مارها هم همه نر هستن)
بنابراین اگه میخوای کمک کنی از همون راه دور کمک کن که بیخطر تر باشه برات
:دی
مهتاب کنکورو خوب دادی اینطور که پیداست

خداروشکرو خیلی خوشحال شدم دخملم.
آره شیرنی رو که میدم! اما اول بذار ببینم آخامون کیه! بعدش با هم میریم واستون عکس شیرنی لود میکنیم حالشو ببری
میدونی...فعلا زوده! یکم درگیر اسباب کشیو اینا هستیم...براهمین عکس چشامو نفرستم بهتره! باز گرفتار میشم خواااااهر؛ وقتشم که ندارم...حالا بیا و درستش کن!
سلام دوست ندا :دی
بازی جالبیه!
ولی چه جوری بعدش میخوایید حدس بزنید؟!
به فرفری جیگر من اومده
بالاخره یه جوری حدس میزنیم :دی
اوا اینجا چرا کامنت میذارین اخه ؟

مرسی طراوت جونی...والا اگر بیای کتاب تستای مارو بخونی تو جوابا دانشجو به عنوان 1 موجود ضعیف طراح قصاب محل و مولف کتاب مدعی العموم معرفی شده که این دوتا دارن سر جواب و نوع سوال با هم میجنگن...یکیشون که رسما فحش میده تو کتاب..خلاصه با این اوضاع رشته ما خوب و بدش با خداست ..توکلم به خودشه ایشالا که بشه...
خواهر شما بفرست بعد گرفتاریارو شیفت بده به من خودم میگیرم ...تا دلت بخواد وقت ازاد...
شیرینیو شما تو توچال لود میکنه ...
چقدد کامنت گزاشته بودم:))))