مرغ از قفس پرید...

صرفا جهت اطلاع:

این یک پست طنز است و همه چیز آن غلو شده...بگذارید به حساب یک شوخی دوستانه.

.

.

میخواهیم ببینیم بچه ها راجع به یک موضوع واحد چطور مطلب مینویسند: 

خبر: به گزارش واحد مرکزی خبر، "یک مرغ از قفس پرید..."


ممدوسین:

 آقا این مرغ که از قفس پرید، همه برو بچه پارس جنوبی افتادن دنبالش چون از چند کیلومتری اینجا، یه سوسک مونث رد نمیشه چه برسه به مرغ. اینجا همه عادت دارن به کار گروهی و زندگی دسته جمعی. تازه جَوون، اینجا تنها مونس ما دریا و ماه و ستاره هست و ما از نزدیک ترین آبادی، 100 کیلومتر فاصله داریم. 


مهتاب:

امروز یه روز خووب بوود...خیلی خووب بوود...با چنتا از دوستان رفته بودیم پارک لاله...همین جوری دورهمی هی میخندیدیم...هی الکی هرو کر میکردیم ...یهو یه مرغ از قفس پرید اومد بیرون و با ما وسطی بازی کرد و ما دیگه کلا روده بُر همی شدندی از خنده...وای خدا...بعد من به مرغه روو کردم گفتم 100 تومنه من چی شد؟..اینو که گفتم اصلا همه فرش زمین شدن از خنده...مرسی خدا خیلی روز خوبی بوود....همش خندیدیم.


سمیرا:

مرغ از قفس پرید؟

?oh my god....it is awesome...why

.because sky is high.. and elephant can not fly


بلادونا:

امروز توو دانشکده بودیم که یهو همون توو دانشگاه یه مرغ از توو  قفس دانشگاه پرید اومد بیرون و من  بعد هدی  و طراوت ..خلاصه موشها همه فرار کردن و من بدو اوونا بدو ...ولی با همه اینا با همه این مرغ پریدن ها با همه قفس ها من کلی خوشحالم که توو دانشگاه هستم و اصولا دانشگاه خیلی خوبه دانشگاه


صحرا:

خدای من این مرغه که از قفس پرید حتما پرید توو بغل مامان باباش...کاش منم مثه این مرغه شهره دوره کارشناسیمو انتخاب میکردم و الان پیش مامان بابا بودم


ندا:

یاس منگولا ووی ووی...یاس منگولا اووخ اووخ

مخاطب منگولا بووس بووس...خاص منگوولا جوون جوون

هی مخاطب خاص گور بگور شده جدیدا مشکوک شدیا شبا دیر میای خونه..ایندفعه پشت دری رو میذارم بری گم شی همون جا که بوودی..یا همین الان میای مثه آدم این آهنگه جواد یثاری رو گووش میدیم .. یا دیگه نمیخوام ریختتو ببینم

بعدا نوشت: خانومه ملیکا من به اوون شوهر عوضیه تو چیکار دارم که اومدی اینجا چرند نوشتی..هان؟...این دفعه بیای یکی میزنم بری با برفه سال دیگه بیایا..حواستو جم کن


فاطمه:

مرغه که از قفس پرید من یهو یه وزنه 100000000کیلویی روی سینم حس کردم...مرغه هم سفید بوود هم بی مووو...بعد همینجوری اشکم اومد نانا گفت دختر تو گریه میکنی با میخندی بلاخره...کلا امروز شیفتمم مزخرف بوود...ای گه توو این شیفت


حسین:

عصری که داشتم از سرکار میومدم دیدم یه مرغ از قفس پرید بیرون..خلاصه یه ایده جالبی به ذهنم رسید که همینو تبدیل کنم به یه بازیه وبلاگی..پس لطفا شما هم  از لحظه بیرون پریدن مرغهاتون از قفس عکس بگیرید و به ایمیل من ارسال کنید.

امشب ساعت 10 شب از عکسها روونمایی میشود.

ساعت 10 شب: دوستان شرمنده حاضر نشد...زمان بازی ساعت 10.30

ساعت 10:30: جددن شرمنده ام تا 11 قول شرف میدم همه عکسهارو بذارم.

ساعت 11: آقا من برای غافلگیریه شما دیشب این عکسارو گذاشتم که کلن غافلگیر شین


یاسی:

سلام مرغه گلم...خوبی قشنگم؟ ... الهی من فدات شم مرغ جوونم که از قفس پریدی بیروون..تو چقد مهربوونی خیلی مهربونی گلم..قشنگم.


مینا:

وای مرغ از قفس پرید بیروون..خدا رو شکر...خیلی خدا رو شکر..من چقد خوشبختم خدا جوون.. 


الهام:

همه مرغا سر جلسه امتحان بودن...من مراقب بودم تقلب نکنن..یکیشون هی از پنجره بیرونو نیگا میکرد...بعد یهو از قفسش پرید اومد بیرونو ورقشو داد به من. و من از اوون به بعد بیشتر دوسش داشتم.


طراوت:

یعنی خاااااااااااک بر سرشون....اینجا مرغا از قفس پریدن بیرون ولی مارو آوردن توو قفس..چرا؟ آخه مرغا پزشکی بوودن ذلیل مرده ها....اگه بدونین اینجا از گوانتانامو و ابو غریب بدتره..حالا بذارید نتمون درس شه..عکس قفسمونو میذارم


ممرضا:

مرغو بردم فرودگاه...با قفسش..بعد رفتم کافی شاپ و روی یه صندلیه سفت نشستم. با.سنم داغوون شده بوود و نگاهم به با.سنه مرغه بوود...مرغ از قفس پرید و باسنی تکان داد و من بغضم ترکید و فریاد زدم هجرت هجرت هجرت.

مرغ ها میایند. مرغ ها میروند..ما خروس ها هر روز تنها تر میشویم..دورتر میشویم




نظرات 102 + ارسال نظر
*مینا* جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ب.ظ http://mina-dream.blogfa.com

یه مینای جدید پیدا کردین ؟

صحرا جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ب.ظ

آقا قبول نیس من دیر رسیدم ولی دستت درد نکنه حسابی خندیدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد