1) امروز آخرین روز کاریه ما بوود...نمی دانم در ادارجات دیگر این روزها چه غلطی میکنند اما جایی که من کار میکنم این هفته ی آخری، مگس پر نمیزد و همه مشغول یه قل دوقل بازی کردن بودند. روزهای فوق العاده کسل کننده ای بوود و همش انتظار چایی ساعت 8 و بعد چایی ساعت 10 و بعد نهار  را میکشیدیم. بعد از ظهری هم که همه بی ماشین ها آویزان ماشین دارها بودند که با یک مرخصیه نصفه روز، کلهم عصر را دودره نمایند. این روز آخری یک گونی برنج و یک بسته چایی و یک حلب روغن سرخ کردنیه قووو  و یک کارت هدیه 100 هزار تومنی به هر کداممان دادند. و من با یک بدبختی این چند قلم جنس را تا پای ماشین آوردم و در مسیر همش به این فکر میکردم که اگر به یک افغانی هم میگفتند برو برای عید کارمندان خرید کن، نه گمانم اینقدر بی ربط خرید میکرد. یعنی چایی و روغن سرخ کردنی چه سنخیتی می تواند با عید داشته باشد خدایا....البته شما گول این اجناس را نخورید و یک زمان با خود نگوویید که عجب کارمند قدر نشناسیست و شکر خدا نمیکند و طغیان گر است. نه...واقعیت این است همه این ها فیلم بازی کردنه رئیس قُرُمدَنگمان هست که در دیو.سی دومی ندارد. ما هستیم و یک سال کار و خرحمالی به امید اسفند و پاداش آخرسال. اما حضرتشان این دو روز شنبه و یکشنبه هفته آینده را تعطیل کرد تا با خیال راحت و با فراغ بال بتواند بریند به کارایی و آکورد و حق ماموریت و اضافه کار و پاداش آخرسالمان...اصولا این بشر در همه چیز یک ضریب و راندمان ضرب می کند. حتی اگر تمام راندمان ها هم 100 باشد، باز هم ضریبی از داخل شلوارش هم که شده پیدا می کند تا گند بزند به پرداختی ها...بگذریم......اما الان که نگاه میکنم میبینم که چه خوب شد این روزهای لعنتیه نکبت بار تمام شد. این روزهای تکراری و پر از بی حوصله گی...یه مواقعی آرزو میکنم کاش منم شغلم مثله خواهرم بوود که مجبور بودم این روزای سال تا ساعت 8 شب سره کار باشم....شب آخر سال تا ساعت 12 شب کار کنم و بعد خسته و کوفته، یکی میامد دنبالم و با هم میرفتیم پیتزا میخوردیم و من عیدی هایم را نشان میدادم و از کار روزانه حرف میزدم. و عشق می کردم از این که بعد از این همه کار و تلاش، از فردا قرار است استراحت کنم....نه مثله الان که قرار است دو سه هفته ای بابت کارهای نکرده، تعطیل باشم و هی الکی گلچرخ بزنم و به خودم و محیط لعنت بفرستم که چرا در یک بازه زمانی، من هم دقیقا مثله اکثریت مردم فکر کردم و درس خواندم و شغل انتخاب کردم. 


2) پنجشنبه ساعت 9 شب از تبریک های صوتیه بچه ها رونمایی می شود. از همه دوستان که تبریک گقته اند تشکر می کنم. تبریکات واقعا زیباست و شنیدن دارد انصافا...لذت شنیدنشان را از دست ندهید....ضمنا اگر الباقیه دوستان هم تمایل داشتند می توانند حداکثر تا ساعت 6 بعدازظهر پنج شنبه، تبریک صوتی شان را ارسال نمایند.


3) الان که اینها را می نویسم ساعت 11:25 چهارشنبه شب است. فردا آخرین پنجشنبه سال است. یاد کنیم از همه عزیزانی که سالهای قبل با ما بودند. با هم بودیم.شادی میکردیم. غمگین میشدیم.تفریح میکردیم. سیگار میکشیدیم و نفس به نفس هم میگذاشتیم. عزیزانی که امروز چهره بر نقاب خاک کشیدند و حالا تو گویی اینها اصلا از ازل زاییده نشده بودند....آرزوی مغفرت میکنیم و برای شادی روحشان فاتحه ای قرائت میکنیم.

نظرات 24 + ارسال نظر
ندا پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ق.ظ http://lore.blogsky.com

enghad m aghzam khastas ke nemikeshe nazar bezaram
alal hesab khobe k zodtar tati lshodid
man ke dg keshesh nadaram in rozaro beram sare kar

فاطمه پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:11 ق.ظ

دیوسم کم هس واسه این حروم خورای مزخرف.
عکسه خیلی خوشکله
۱سال گذشتا چه زود نه؟
خدا رحمتشون کنه

سمیرا پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:13 ق.ظ http://seraphic.blogsky.com

بیا با هم ماهی سرخ کنیم با روغن سرخ کردنیت...ماهی سرخو من دوست دارم....

ندا پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:14 ق.ظ http://lore.blogsky.com

آخی عکس رو دیدم روحم تازه شد

یاسی پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:24 ق.ظ

سلام .خوش به حالتون حسین جون.ما اینقدر کارمون زیاد شده که بعد از عید خودموون باید بریم بستری شیممنتظرم تعطیل بشیم فقط بخوابم. منتظر دادن عیدی و سنوات هم هستم که گورشو از قبل کندم.بیچاره نرسیده دستم خرجش کردم
یاد همه رفتگان گرامی روحشلن شاد . و دعا میکنم برای مریضایی که شب عید روی تخت بیمارستانن که انشااله خوب خوب بشن.

ندا پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:29 ق.ظ http://lore.blogsky.com

مامانم اینا رفتن بهشت زهرا برا دیدن بابا بزرگم :(
ولی من مجبور بودم بیام سر کار :(
منم دلم برا اقا تنگ شده

یاسی پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:39 ق.ظ

خدا بیامرزتش ندا جوون

ندا پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ق.ظ http://lore.blogsky.com

مرسی یاسی جوون
دو ساله رفته ولی هنوز جاش خالی تو خونمون :(
همین 4 شنبه سوری یادش افتاده بودیم که 4شنبه سوری هایی که بود چقد دعوامون میکرد


یاسی پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:25 ق.ظ

الهی عزیزم.ندا جوون واقعا جای پدر بزرگ و مادر بزرگ و هیچ چیز نمیتوونه پر کنه.من که همشونو از دست دادم.خدا بیامرزتشوون.وقتی هستن یادموون میره چه جواهرین .همین که به یادشی الان و ازش خاطره داری این خیلی خوبه.
فاتحه میخونیم برای همه رفتگان و امیدوارم توی خونه جدیدشوون آروم و شاد باشن.

یک پیر پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:32 ق.ظ http://arshadane.persianblog.ir

الووو حسین صدامو میشنوی؟
بابا کوتاه بیا چرا انقدر خشانت . فکر کنم کل پاراگراف اول! رو 1 نفس نوشتی
اینجوری که نوشتی یاد روزهای اخر سال مدرسه افتادم.اخرشم پیک نوروزی رو میداند که معلوم میشد دیگه رفتنی هستیم.
2. پنجشنبه وسط هفته است ایا ..ایکونه کسی که حرف زیاد میزنه...
3.یادشون پایدار روحشون شاد
4. من 1 سوال دارم شرمنده ها این 2 تا فحشی که گفتی چه معنی داره؟ها؟
5. عکست شبیه سبزه امسال من شده

یک پیر پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:36 ق.ظ http://arshadane.persianblog.ir

سلام دخترا ...
ندا غصه نخور یاسی جون درست میگه .
امیدوارم همگی جاشون خوب باشه و روحشون شاد .

ندا پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ق.ظ http://lore.blogsky.com

من عیدی میخوام :(
از کی بگیرم

یک پیر پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ق.ظ http://arshadane.persianblog.ir

از حســـــــــــــــــــــــــــــین خـــــــــــــــان قیچی الدوله ...
(بر وزن داستــــــــــــــان های صبـــــــــــح جمعــــــــه)
مُلَـــــــــــوَن ...
اقا تم غم نیاین دیگه افرین ...

ندا پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ب.ظ http://lore.blogsky.com

اقا این ممدوسین لواشکای مارو نیورد ؟؟؟

فاطیما پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:19 ب.ظ http://dokhis.blogfa.com

سلام!عید که بیاد میفهمی که روزات ازین خسته کننده تر هم میشد که بشه...

ایشالا که از همه ی لحظه هات لذت ببری....

(بعدن میام سال نو رو تبریک میگم

فاطیما پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ب.ظ http://dokhis.blogfa.com

[:لینکت کردم!بدون اجازه!ببخش اما خوب دوست داشتم

ندا پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:04 ب.ظ http://lore.blogsky.com

به فاطیما جون
چطوری تو ؟
خوش اومدی
البته لینکت اشناسا
قبلانام اینورا بودیااااااااااااااااااااااااا

ممدوسین پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ http://qalamrizha.blogspot.com

سلام به همه. حسین بی معرفت ناسپاس ازاین تعطیلیها استفاده کن. کتابی، فیلمی، مسافرتی...
یه ذره به خودت برس.
مثل من و ممدو باشه خوبه؟ که حتی روز اول عیدهم سرکاریم؟
میومدی چند تا رمان نوبل گرفته بهت میدادم بخونی هوابری... نمیدونی تا کجا بری
درضمن هرکی طلبی چیزی داره بیاد بگیره ها.حسابای آخرسالو ببندیم دیگه خبری از پول نیستا.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:25 ب.ظ

ها ندا خودش اومد...
اوووخ جون سلام ممدوسین ، الهی الهی ... ایشالا به شمام خوش بگذره . اره چند تا از اینا که گفتی بده بهش این اینجوری نباشه دیگه...
اول حلال کن حسین رو که به مرغ تشبیهت کرد.بعدشم 100 تومن منو بده .
بعدشم کلوچه گردوییام چی شد؟لواشک ندا رو هم بده تا حسابارو نبستی...چشممون به دستتونه

ممدوسین پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:42 ب.ظ http://qalamrizha.blogspot.com

ما در خدمت همه هستیم...
خواهشمند است صورت وضعیت خود را تا تاریخ 29/12/90 به پارس جنوبی ارسال دارید یا حضوراً پیگیری نمایید.
ممدوسین
لب خلیج

یک پیر پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:29 ب.ظ http://arshadane.persianblog.ir

ااا اون بالایی من بودم ..البته فکر کنم لازم به گفت نبود...
خواهش میکنم خدمت از ماست ...
ما به شعبه تهرانتون مراجعه میکنیم...
حسین
لب جوق اب

ندا پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:48 ب.ظ http://lore.blogsky.com

اقا مارو این شعبه اون شعبه پاس ندید

شعبه مرکزی همین جاس !!! شما باید لواشکای من و کلوچه ها و 100 تومن مهتابو همین تهرانه خودمون نحویل بدی !!
بدو بیا ببینم !!

حسین پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:15 ب.ظ http://gheychee.blogsky.com

توجه توجه توجه توجه توجه توجه
تا ساعتی دیگر از پست نوروزی رونمایی خواهد شد.
به گزارش واحد مرکزی خبر، امشب راس ساعت نه، با حضور یک هیات بلند مرتبه، از پست نوروزی رونمایی خواهد شد.
یک مقام آگاه که خواست نامش فاش نشود، پست نوروزی را بی نظیر خوانده است....همچنین منابع آگاه از پخش مستقیم این مراسم از شبکه های مختلف تلویزیونی و رادیویی خبر داده اند...
در این مراسم:
سمیرا خیلی مختصر و مفید سال نو را تبریک گفته است.
مهتاب کلی سلیقه بخرج داده و یکی از زیباترین فایل ها را به اشتراک گذاشته است
مانی و الهام هم سال نو را به مدله خودشان تبریک گفته اند.
خانوم یاسی صداقشنگیان هم با کلی ناز، ملت را مستفیذ نموده است.
ممدوسین بسیار حرفه ای و با استفاده از یک استودیوی دیجیتال، درفشانی نموده.
فاطمه در مورد تک تک بچه ها نظر داده و ذهنیتش را بیان کرده است.
بنده هم یک اراجیفی گفته ام دور از جان
ندا هم آهنگ خوبی را انتخاب کرده و هم متفاوت حرف زده...البته ایشان پیشنهاداتی در زمینه دادن عیدی مطرح کرده که لازم است بعد از سیر مراحل قانونی، برای تصویب، به صحن علنی ارجاع شود....هرچند با توجه به نظر شورای نگهبان، امیدی به تصویب آن نیست.
منتظر ما باشید
وعد ما
امشب ساعت 21
(آیکونه مرتضی حیدری)


یک پیر پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:28 ب.ظ

بهله هرچی نداجونم بگه.از این به بعد رییس امور مالی ما ایشونه.
بابا تبلیغ ، بابا تعریف بابا خضوع...(ادامه باباهای کامنت )ما کوچیکیم اما نه انقدرااا
شما و دوستان در و گوهر بریزید من جمع کنم ...
به به بسیار پیشنهاد پسندیده ای بوده عیدی و پاداش ما فراموش نشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد