این خاطرات هیچوقت خاک نمیگیرد این خاطرات جاودانه خواهد ماند این خاطرات ناب ترین ،پاکترین و صادقانه ترین لحظات رو رقم زد.... این خاطرات به این فضای مرده ومجازی حیات بخشید
کاری ندارم کجایی چه میکنی بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود
ای بابا مگه روز وداعه این عکسا و این آهنگ و .... مگه روزای آخره مگه دیگه ادامه نداره ؟؟؟ ما دوست داریم شما باشین داداش.... اصلا امکان نداره به هیچ وجه حرفش هم نزن ادامه میدین تا ابد.......
یکی یکی عکسا منو یکی یکی ماه هایی میندازه که اینجا بودم.اونروزایی که میومدمو غمهامو میذاشتم گوشه میزم .تو همون کتابای بی مزه . 2 تا خونه ها منو یاد 1 چیز دیگه هم میندازه . خونه های اطراف دماوند که وقتی کوچیک بودم اولین باری که دیدم فکر کردم نوک قله کوه به چه سختی ساختن.و خیلی صاحباشو دوست داشتم اخه فکر میکردم با تلاش خودشون ساختن.
ندا من رسما عاشق این شدم. فقط بهش بگید لب و لوچش رو صاف کنه. حرفای قبلی رو هم پس میگیرم.
belladona
جمعه 26 اسفندماه سال 1390 ساعت 09:39 ب.ظ
ایول چه ایده خوبی که همه هدرا رو گذاشتی تو یه پست. سال دیگه یه پست مث همین بذار خیلی باحال میشه! پی کامنت نوشت:تا حالا شده واسه یه کامنت فنقل اندازه یه پست به زعم خودت توپ وقت بذاری و آخرش همه رو پاک کنی؟نشده؟ خیلی حالگیریه!
مرسی لطف داری آره شده واسه کامنتت توو پست قبل و واسه آخرین پستت توو وبلاگه خودت هر کدوم یه صفحه مطلب نوشتم و بعد همشو پاک کردم اینا رو یادمه فعلا
belladona
جمعه 26 اسفندماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ
جدی؟ من فکر کردم که این مشکل منه که اینجوری شدببین من هر چی نشستم و فک کردم که چی بگم به نتیجه نرسیدم. کشیشم نشدی و مسیحی هم نشدم بشینم اینجا واست اعتراف کنم نکنه سبک شم ایامت به کام(اسمایلی همون یه کامیون گل مریم!)
من اگه نتونم بنویسم حسمو یک جمله ای مینویسم تا فقط به طرف یه جوری بگم که خوندم و فهمیدم حستو بابت کامیون گل هم ممنون (آیکونه "بیا بیا بیا حالا سمت راست خوبه همینجا پارک کن")
بلادونا برگرد خونه خودمون(nabeghehaye89) دهه! این موقع شب خونه مردم چیکار میکنی تو؟ باید حتما بیام دنبال از تو کوچه جمعت کنم؟!!! راستی...فردا به این ناظم شیفت صبح زنگ بزن غیبتتو موجه من! خفمون کردن! حتماها
ببخشید حسین خان. این بچه یکم بازیگوش شده! سوالاشو شما به دل نگیرید یه وخ همسایه
اره بابا اون موقع 80 90 سانتی بودم با 20 30 کیلو وزن الان ماشالا با کامیون گل بلادونا که خالی کردید نمیشه جمعم کرد ... بزنید به تخته از نظر هیکلی میگم وگرنه ما همان خوب دیروزیم شما چطور پیرمرد؟ بلادونا ایکون خواهر روحانی طراوت بس مفیوض شدیم به به ...
belladona
جمعه 26 اسفندماه سال 1390 ساعت 10:54 ب.ظ
اوا طراوت ببقشید تقصیر این پسر همسایه ست که یه گل انداخت تو خونمون(آیکون پشت دست زدن و گوشه لب گاز گرفتن!)من فقط رفتم بهش بگم فک نکنی ازت خوشم میادا! بابا من به اون خانوم فاضل دیروز صبح ساعت 9:30 زنگ زدم گفت باشه اسمتو می نویسم تا نفرستنت گوانتانامو!شیطونه میگه...(آیکون پشت دست نشون دادن!)
سلام و صبح به خیر. نظر من به هدر اول نزدیک تر است!!! چقدر هنریه.... چقدر قشنگه... چقدر کادرو خوب بسته.... چه نوری.... چه پرسپکتیوی.... (آیکون عروس تعریفی) راستی اون کیه نشسته رو نمیکت؟ فک کنم قبلاً دیدمش یه جا....
یافتم ..... یافتم....(آیکون ارشمیدس هنگام بیرون دویدن از حمام) هرکی میخواد به وبلاگ من یعنی قلمریزها سر بزنه و با فیلتراسیون مشکل داره آخر آدرس به جای .com. که بین المللیه از پسوند اختصاصی کشورهای دیگه استفاده کنه(مثل لینک همین کامنت) ch. چین se. سوئد jp. ژاپن و ... باز میشه اینطوری...
سلام خوبین؟ ممدوسین ما اونو میشناسیم تازشم بهش میگیم حسین خان قیچی الدوله قدیم و اقای اخم یا پیرمرد جدید... چه خوبه ها .من الان کامنتارو با صدای خود بچه ها میخونم . ندا 100 تومن ارز 1 روز کار رو نداره بیا خونه خواهر حقوق امروزو از ممدوسین میگیریم ... اقا این موزیک از کیه؟حوصله ندارم بگردم بگید لطفا
فاطی جون چرا دلتنگی عزیزم.اگه مسافرت میری فقط خوش بگذرون.ندا جون تو هم همینطور.از بهار لذت ییرید .اینجا هم خودم حواسم بهش هست.اگه صاحبش هم خواست بره مسافرت بره که خیلی زحمت کشیده. خسته نباشی حسین جونم.نگران هیچی نباشین.دلتون شاد باشه فقط همین. عید ما بیکاریم نگهبانی این وبلاگ هم شغل جذابیه. خلاصه همه چی آرومه ما چقدر خوشبختیم
این خاطرات هیچوقت خاک نمیگیرد
این خاطرات جاودانه خواهد ماند
این خاطرات ناب ترین ،پاکترین و صادقانه ترین لحظات رو رقم زد....
این خاطرات به این فضای مرده ومجازی حیات بخشید
کاری ندارم کجایی چه میکنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود
کامنتهای پست قبل رو عصری خوندم
حسین ،یاسی گل ،مهتاب عزیزم ، ندا جون و مابقی بچه ها لطف و محبتتون از سرم زیاده
دوستون دارم
خاطراتت ظاهرن قشنگن!همیشه زنده ان!
ای بابا مگه روز وداعه این عکسا و این آهنگ و .... مگه روزای آخره مگه دیگه ادامه نداره ؟؟؟ ما دوست داریم شما باشین داداش.... اصلا امکان نداره به هیچ وجه حرفش هم نزن ادامه میدین تا ابد.......
حسین جون بگی کجاشون خاکک گرفته من خودم برا عید میتکونم خاکشو هاااااااااااا
خیلی خیلی دوسشون دارم
همشون پر از یه حس خوبن
به جز دوتای اولی بقیه شون پر از خاطره ان
البته برای من که اون اولا اینجا نبودم مااااااااااااااااااااا
یکی یکی عکسا منو یکی یکی ماه هایی میندازه که اینجا بودم.اونروزایی که میومدمو غمهامو میذاشتم گوشه میزم .تو همون کتابای بی مزه .
2 تا خونه ها منو یاد 1 چیز دیگه هم میندازه . خونه های اطراف دماوند که وقتی کوچیک بودم اولین باری که دیدم فکر کردم نوک قله کوه به چه سختی ساختن.و خیلی صاحباشو دوست داشتم اخه فکر میکردم با تلاش خودشون ساختن.
"وقتی کوچیک بودم"؟
مطمئنی الان بزرگی؟
ندا من رسما عاشق این
شدم.






فقط بهش بگید لب و لوچش رو صاف کنه.
حرفای قبلی رو هم پس میگیرم.
ایول چه ایده خوبی که همه هدرا رو گذاشتی تو یه پست. سال دیگه یه پست مث همین بذار خیلی باحال میشه!
پی کامنت نوشت:تا حالا شده واسه یه کامنت فنقل اندازه یه پست به زعم خودت توپ وقت بذاری و آخرش همه رو پاک کنی؟نشده؟ خیلی حالگیریه!
مرسی لطف داری
آره شده
واسه کامنتت توو پست قبل و واسه آخرین پستت توو وبلاگه خودت هر کدوم یه صفحه مطلب نوشتم و بعد همشو پاک کردم
اینا رو یادمه فعلا
جدی؟ من فکر کردم که این مشکل منه که اینجوری شد
ببین من هر چی نشستم و فک کردم که چی بگم به نتیجه نرسیدم. کشیشم نشدی و مسیحی هم نشدم بشینم اینجا واست اعتراف کنم نکنه سبک شم
ایامت به کام(اسمایلی همون یه کامیون گل مریم!)
من اگه نتونم بنویسم حسمو یک جمله ای مینویسم تا فقط به طرف یه جوری بگم که خوندم و فهمیدم حستو
بابت کامیون گل هم ممنون
(آیکونه "بیا بیا بیا حالا سمت راست خوبه همینجا پارک کن")
به سلامتی دوست چه مجازی چه حقیقی .........
اسمش را میگذاریم؛ دوست مجازی
اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته
خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند
وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش رامینویسد
وقت میگذارد برایم، وقت میگذارم برایش
نگرانش میشوم
دلتنگش میشوم
وقتی در صحبت هایم، به عنوانِ دوست یاد میشود
مطمئن میشوم که حقیقی ست
هرچند کنار هم نباشیم
هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم،
من برایش سلامتی و شادی آرزودارم
برای همه ی شما دوستای مجازی گل
مرسی عالی بوود
(آیکونه "به حرفات در صفحه قبل میتونی ادامه بدی")
بلادونا برگرد خونه خودمون(nabeghehaye89) دهه!

این موقع شب خونه مردم چیکار میکنی تو؟ باید حتما بیام دنبال از تو کوچه جمعت کنم؟!!!
راستی...فردا به این ناظم شیفت صبح زنگ بزن غیبتتو موجه من! خفمون کردن! حتماها
ببخشید حسین خان. این بچه یکم بازیگوش شده! سوالاشو شما به دل نگیرید یه وخ همسایه
اخ جون. اجازه میدی پس حسین؟!
دستت درد نکنه! مونده بودم چیکار کنم حالا! یک عمر مدیونتم
(آیکونه "اجازه ما هم دست شوماست")
اره بابا اون موقع 80 90 سانتی بودم با 20 30 کیلو وزن الان ماشالا با کامیون گل بلادونا که خالی کردید نمیشه جمعم کرد ... بزنید به تخته


از نظر هیکلی میگم وگرنه ما همان خوب دیروزیم شما چطور پیرمرد؟
بلادونا ایکون خواهر روحانی
طراوت بس مفیوض شدیم به به ...
فدای تو مهتاب جان. قابلی نداشت

پیرمرد اسم خوبیه! بهش بیاد فک کنم
جوابتو دادم تو پست قبلی
اوا طراوت ببقشید تقصیر این پسر همسایه ست که یه گل انداخت تو خونمون(آیکون پشت دست زدن و گوشه لب گاز گرفتن!)من فقط رفتم بهش بگم فک نکنی ازت خوشم میادا!
بابا من به اون خانوم فاضل دیروز صبح ساعت 9:30 زنگ زدم گفت باشه اسمتو می نویسم تا نفرستنت گوانتانامو!شیطونه میگه...(آیکون پشت دست نشون دادن!)
ها خوندم ...خیلی باحال بود ..سناریو رو نوشتم
اوا بلادونا تو 1 موقع قبول نکنیا من خودم 1 مورد سراغ دارم اوکازیون 2 نبش لب خیابون اصلی فی پایین
salam
:D
علیکم السلام ...ببینم خوبی؟
ای جان کلی خاطره واسم زنده شد .
سلام و صبح به خیر.
نظر من به هدر اول نزدیک تر است!!!
چقدر هنریه....
چقدر قشنگه...
چقدر کادرو خوب بسته....
چه نوری....
چه پرسپکتیوی....
(آیکون عروس تعریفی)
راستی اون کیه نشسته رو نمیکت؟ فک کنم قبلاً دیدمش یه جا....
نظر من به نظر ممدوسین نزدیک است :)))
و ندا امروزم سرکاره ! اخه این چه وضعشه! دو رو زدیگه عیده !
یافتم ..... یافتم....(آیکون ارشمیدس هنگام بیرون دویدن از حمام)
هرکی میخواد به وبلاگ من یعنی قلمریزها سر بزنه و با فیلتراسیون مشکل داره آخر آدرس به جای .com. که بین المللیه از پسوند اختصاصی کشورهای دیگه استفاده کنه(مثل لینک همین کامنت)
ch. چین
se. سوئد
jp. ژاپن و ...
باز میشه اینطوری...
سلام خوبین؟

ممدوسین ما اونو میشناسیم تازشم
بهش میگیم حسین خان قیچی الدوله قدیم و اقای اخم یا پیرمرد جدید...
چه خوبه ها .من الان کامنتارو با صدای خود بچه ها میخونم .
ندا 100 تومن ارز 1 روز کار رو نداره بیا خونه خواهر حقوق امروزو از ممدوسین میگیریم ...
اقا این موزیک از کیه؟حوصله ندارم بگردم بگید لطفا
من تا 4.5 سر کارم
از اونجایی که آخر سالم هس معلوم نیس تا کی اینجا باشم
اینا خاطراتی نیستن که اجازه بدیم خاک بگیرن.توی ذهن و قلبموون ابدی شدن و این خونه و صاحبش ماندگارن.
خیلی عکسای نازین.من عکس دوم و ششم رو خیلی دوست دارم
اما چرا هدر!!!!!!
وای بچه ها من هر لحظه که به آخر سال نزدیکتر میشیم
دلم بیشتر میگیره
دلم براتون تنگ میشه
فاطی جون چرا دلتنگی عزیزم.اگه مسافرت میری فقط خوش بگذرون.ندا جون تو هم همینطور.از بهار لذت ییرید .اینجا هم خودم حواسم بهش هست.اگه صاحبش هم خواست بره مسافرت بره که خیلی زحمت کشیده. خسته نباشی حسین جونم.نگران هیچی نباشین.دلتون شاد باشه فقط همین.
خلاصه همه چی آرومه ما چقدر خوشبختیم
عید ما بیکاریم نگهبانی این وبلاگ هم شغل جذابیه.
راستی من از این آیکون (
) خیلی خوشم میاد.کلا از آدمهایی که وقتی از ته دل میخندن چشماشون بسته میشه خوشم میاد.
یاسی جوون فقط به خاطه این که تو تنها نباشی مسافرتارو کنسل کردم
دوتایی با هم میایم میترکونیم
ندا همین الانه رسید خونه :( تا 6.5 شرکت بودم :(