اپیزود اول:
دیشب دلم هوای دایی علی خدا بیامرز رو کرده بوود همین جوور الکی و ناخواگاه..خواستم براش بنویسم، قربون صدقش برم، نشد. دستم به قلم نرفت حالم گرفته بود. این چن سال اینقدر خبر درگذشت بستگان رو شنیدم که خیلی توو روحیم اثر گذاشته. شاید مرگ و میر ِزیاد، آدمو کرخت کنه اما در مورد من اینجوری نبوده و نیست و هر بار هر انسانی که بار سفرش رو از این دنیا می بنده و میره، انگار اولین آدمی هست که داره طعم مرگ رو می چشه و برای من حجم عظیمی از غم و اندوه رو بدنبال داره...
اپیزود دوم:
توو کامنت های پست قبلی، خبری ناراحت کننده شنیدم که خیلی متاثرم کرد. ظاهرن پدر ندای عزیز بار سفر به دیار باقی رو بستن و رفتن. اولش اصلن باورم نشد و سریع با ممدوسین تماس گرفتم و جویا شدم که دیدم ظاهرن خبر صحیح هست و الان ندا در سوگ پدر نشسته...
اپیزود سوم:
واسه من سخت ترین کار، تسلیت گفتن مرگ عزیزان به دوستامه. خواستم با ندا تماس بگیرم ولی نتونستم. نشد. دوست نداشتم صداشو توو این شرایط بشنوم. حتی از چشم تو چشم شدن با دوستانی که در سوگ نشستن هم گریزانم. اینو اینجا نوشتم که اگه ندا بازم یه روزی گذرش به اینورا بیافته، بدونه که ما هم ناراحتیم از ناراحتیش و مارو در غم خودش شریک بدونه...امیدوارم ندای عزیز زود تر به شرایط عادی برگرده و همینطور برای مادر عزیزش طول عمر آرزو میکنم...به هر حال از این آمدن و رفتن ها گریزی نیست و همه ما روزی طعم موت رو خواهیم چشید ... فعلا همین
امیدوارم روح ایشون غرق رحمت و دل بازماندهها مملو از توکل و صبر باشه
خیلی سخته به خدا . اصلا باورم نمیشه .اصن اشکام بند نمیاد......
خدا بیامرزتش.کاش میشد کنارش باشیم توی این لحظه های سخت.خدا به مادرش سلامتی بده و براشون نگهش داره.
به احترام سوگ ندا،و آرامش ابدی پدرش...
سکوت زمزمه می کنم.
و بعد از سکوت فاتحه ای برای آن مرحوم....
خدایا کمکم کن که کفر نگم آخه خیلی سخته هضمش اصلا مگه هضم میشه
و البته بد نیست اینو بدونید که عنوان این پست، شعار معروف ندا در یاهو مسنجر هست
حالا ندا جان
هرچی عوض داره گله نداره
تو هم دلت می آید صدایمان نکنی
جانم نشنوی؟
اونچیزی که بیشتر ناراحتم میکنه، کامنت ندا برای این پست هست:
http://gheychee.blogsky.com/1391/03/21/post-179/
الهی بگردم اون کامنتشو من الان دیدم
ندا ما رو کنار خودت بدون
روحش شاد .
روح همه رفتگان شاد.
این کهنه جهان بکس نماند باقی
رفتند و رویم....دیگر آیندو روند
اومدم که بدونید حالم خوبه
درد داره رفتنش ولی دارم تحمل میکنم به خاطر مامان و خواهرام
همه حالشون بده ، باید محکم باشم مراقبشون باشم :( ممنونم از مهربونی تون
خیلی حرف و بغض تو گلومه که فلن دارم قورتشون میدم :(
ممنونمکه یادم بودید
ببرای بابام دعا کنید ، بابام اصن دوس نداشتم وقتی میخوابه چیزی بندازه روش حالا زیر اون همه خاک ....
دعا کنید که ارامش داشته باشه
حسین جان حالم خوبه
فک میکنم این همه مصیبتی که تو این یه ماه دیدم برا این بوده که محکم شم که بتونم هوای مامانمو آبجیامو داشته باشم
مرسی حسین جان
متاسف شدم
از دست دادن پدر چیزی نیست که با چار تا کامنت و حرف بشه تسکینش داد
ولی از ما همین بر میاد و افسوس
و دعا و آرزوی صبر برای شما و خانواده
منم به عنوان عضو خارج گروه که گاهی به گروه سر میزنه، باید بگم که از دست دادن پدر واقعا سخته، ولی اینو باید بدونیم که دنیا محل گذره و همه ما باید بریم حالا یکی سرعتش بیشتره و یکی سرعتش کمتره.....
پدر ندا خانم که قطعا به آرامش رسیدن .. امیدوارم که خدا به ایشان و خانواده محترمشان صبر جزیل برای تحمل غم فراق آن عزیز عنایت بفرماد.
خدا بیامرزدشون.
خیلی متاسف شدم ندا جون. خیلی
با ندا تماس گرفتم
به همتون سلام رسوند
روحیه اش خوب بوود ...
لطفا هم برای پدرشون دعا کنید که روحشون در آرامش باشه و هم واسه صبره خونواده و خصوصا خود ندا که بتونه زودتر به شرایط عادی برگرده و با این مساله کنار بیاد..
هرچند شاید نشه هیچ وقت با بعضی چیزا کنار اومد...
...
دعا کنید..میدونم که دعاهاتون اثر داره
دلم هوای بابارو کرده بود، رفتم به پستای اون روز سر زدم :(
هیچ وقت عادی نمیشه نبودنش برام
بازم مرسی که اون روزا کنارم بودید