یادش به خیر روزی که به او گفت اگر می ایی نرم و اهسته بیا که مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من ...
belladona
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1391 ساعت 10:33 ب.ظ
حسین این دومینو سر دراز داره یه وقتایی هست که اون ضربه می زنه یه وقتایی تو اولین ضربه ی خاک بر سری رو می زنی یه وقتایی هست که شروع به ساختن دومینویی می کنی که از اولش ضربه شو زده بودن و ساخته نشده نابوده یه وقتایی هست که از بازی دومینو خسته میشی... چقده آهنگت خوشگله
دومینوی آرزوها... به آرزوها و اتفاقهای زندگی اینطوری نگاه نکرده بودم. نمی دونم چرا. اما برای من مهم وقت تلف نکردن و داشتن برامه های ب و ج هست چون همیشه جریان زندگی آدمو به سمت دلخواه نمیبره و عمر سریعتر از آنچه که تصورمی کنیم زود گذره. از نظر عاطفی تا حالا به خودم اجازه ندادم آدمی باشم که نبود اشخاص در زندگی ام ضربه دومینو بشه و دوس هم ندارم در زندگی کسی چنین ضربه ای باشم
خیلی نگاه جالبی بود به آرزوهای از بین رفته. آهنگت هم که تکمیلش میکنه. ولی...نمیدونم فک میکنم اول حتما دومینوی آرزوهای اون خراب شده که دلیلی برای موندن نداشته. شایدم گاهی نه
ضمنا به همه دوستان گلم که کامنت گذاشتن و نذاشتن و خواهند و نخواهند گذاشت سلام و وقت بخیر میگم مخلص همتونیم شدید به مدت مدید .... ما بریم بخوابیم شب خوش
belladona
جمعه 6 مردادماه سال 1391 ساعت 01:14 ق.ظ
سلام اگورپگوری! می بینم که اینترنتمون خل شده و من دیر رسیدم ! حسین یه ذره این عادت خوابت رو ریوایز کن این چه وعضشه آخه
یاد یه دیالوگ از یه بچه ، از یه فیلم که اسمش طبق معمول یادم رفته افتادم :: اگه تو من و ترک کنی و بری، یعنی دیگه دوسم نداری ؛ پس منم دیگه دوست ندارم و نمی خوام پیشم باشی .
حرف راست رو باید از بچه شنید
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
هووممم.....
یادش به خیر روزی که به او گفت
اگر می ایی نرم و اهسته بیا
که مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من ...
حسین این دومینو سر دراز داره
یه وقتایی هست که اون ضربه می زنه
یه وقتایی تو اولین ضربه ی خاک بر سری رو می زنی
یه وقتایی هست که شروع به ساختن دومینویی می کنی که از اولش ضربه شو زده بودن و ساخته نشده نابوده
یه وقتایی هست که از بازی دومینو خسته میشی...
چقده آهنگت خوشگله
آهنگت و دوست داشتم.حرفتم به دل نشست.
اما... شایدم آرزوهای اون ضربه خورد.
من که هنووز آهنگ رو ندارم
رفتن همان حکایت تلخ همیشگی....
این آمنگه یه جورایی تو دل آدمو خالی میکنه
اوون آهنگ بوودا.البته واقعا آدم منگ میشه
یاسی بیا بیرون از فاز شکسته عشقی
شکستم کجا بود فاطی جون.من حالا حالا ها شکست ناپذیرم
دومینوی آرزوها...
به آرزوها و اتفاقهای زندگی اینطوری نگاه نکرده بودم. نمی دونم چرا.
اما برای من مهم وقت تلف نکردن و داشتن برامه های ب و ج هست چون همیشه جریان زندگی آدمو به سمت دلخواه نمیبره و عمر سریعتر از آنچه که تصورمی کنیم زود گذره.
از نظر عاطفی تا حالا به خودم اجازه ندادم آدمی باشم که نبود اشخاص در زندگی ام ضربه دومینو بشه و دوس هم ندارم در زندگی کسی چنین ضربه ای باشم
خیلی نگاه جالبی بود به آرزوهای از بین رفته.
آهنگت هم که تکمیلش میکنه.
ولی...نمیدونم فک میکنم اول حتما دومینوی آرزوهای اون خراب شده که دلیلی برای موندن نداشته. شایدم گاهی نه
فقط یک آه با حسرت میتونه یه کم مرهم بشه
۱۴ تا شد خدا رو شکر
بلادونا جون خیلی باحالی
آن هنگام که آخرین رد نگاه تو در جاده ی خیال من ،رنگ باخت...
جی اج کجایی؟ نمیای دو کلمه حرف بزنیم؟
با اجازه حسین آقا،
یاسی جون خودت خیلی باحالی جیگر
سلام بللادونا
تو بزرگترین شانس زندگیت اینه که دم ِ دستم نیستی کلی فاصله داری
وگرنه کشته بودمت... دختره قلوه نقره ای (آیکونه اجتناب از گفتن جیگر طلا)
ضمنا به همه دوستان گلم که کامنت گذاشتن و نذاشتن و خواهند و نخواهند گذاشت سلام و وقت بخیر میگم
مخلص همتونیم شدید
به مدت مدید
....
ما بریم بخوابیم شب خوش
سلام اگورپگوری! می بینم که اینترنتمون خل شده و من دیر رسیدم ! حسین یه ذره این عادت خوابت رو ریوایز کن این چه وعضشه آخه
یاد یه دیالوگ از یه بچه ، از یه فیلم که اسمش طبق معمول یادم رفته افتادم
::
اگه تو من و ترک کنی و بری، یعنی دیگه دوسم نداری ؛ پس منم دیگه دوست ندارم و نمی خوام پیشم باشی .
حرف راست رو باید از بچه شنید