در شهر شلوغ و پر ترافیک و اعصاب خرد کنی مثله تهران، طرشت از معدود محلاتی است که به لطف خیابان های پهن و چند باغی که در آن قرار گرفته است، هم به نسبت خلوت و پاکیزه هست و هم برعکس ِ 90 % از محله های تهران، مشکل ِ چندانی برای پیدا کردن جای پارک ِ ماشین ندارید. اما همین خلوتی و همین وجود باغ و بولاغ های زیاد باعث شده تا بعضن صحنه های زشتی را هم در آن شاهد باشیم. من هر روز از پای سرویس تا خانه را از محله طرشت پیاده می روم. یک چیزی که همیشه و هر روز بلا استثنا در این سه سال دیده ام این است که ماشین های مختلف مدل پایین و مدل بالا و تاکسی و خطی و موتوری ها، میزنند بغل و پیاد می شوند و میروند در مجاورت یکی از همین باغ ها لابه لای درختان و بوته ها... و خب معلوم است آدمی که بعد از خروج از لابه لای بوته ها، صورتش گل می اندازد، برای چه کار به آنجا رفته.
فکرش را که میکنم میبینم این عمل چقدر زشت و ناپسند هست آن هم در کشوری مثله ایران و در کلان شهری همچون تهران.
البته باید به مردم بی نوا هم حق داد. چون همه می دانیم وقتی این قضیه ی "جیش" انسان را خفت کند، در آن لحظه آدم حاضر است برای دستیابی به یک فضای یک متر ِ مربعی جهت تخلیه فضولات، کلهم اموالش را یکجا خیرات کند.
حالا اینکه اگر خانوم ها با این مشکل مواجه شوند چه کاری باید بکنند هم حکایت مفصل و پیچیده ای دارد که در این مقال نمی گنجد.
کلن در این شهر یا توالت نیست و یا اگر هم هست، طوریست که آدم وقتی با آن مواجه می شود، به کلی فراموش میکند برای چه به آنجا آمده است. توالت های عمومی در پارک ها و پمپ بنزین ها و حتی مساجد قالبن اینگونه اند. به قدری به در و دیوار و آن اندرونی اش کثافت چسبیده که آدم دچار شاشبندازاسیون ِ حاد می شود. و بدبختی اینکه بعضی مواقع همه ما مجبوریم همه این لجن ها و کثافت ها را تحمل کنیم چون چاره دیگری نداریم. نور کم، در و دیوار سیاه و چرک، یادگاری های مختلف، تصاویر مس.تهجن، فحش های خار و مادر، و ... همه و همه از جمله چیزهایی است که اگر در این توالت های عمومی رویت نمودید ابدن نباید تعجب کنید.
به راحتی می شود در گوشه گوشه ای شهر و یا در مسیرهای بین شهری، تولت های شیک و باکلاس و مدرنی را که یکیش و در همین عکس پایین نشان داده شده ایجاد کرد تا مردم به راحتی بتوانند از آن استفاده کنند. یقینن مردم حاضرند برای استفاده از این توالت ها پول هم بپردازند. مطمئنم همین قضیه ساده و به ظاهر مسخره و کم اهمیت هم یکی ازجلوه های توسعه یافتگی فرهنگی و بهداشتی محسوب می شود.
به عقیه من، ایجاد و توسعه یک همچین توالت های عمومی شیک و باکلاس، نه سی.است های اصل چهل و چهار می خواهد، نه برنامه پنج ساله، نه طرح، نه تبصره، نه لایحه، نه کمیسیون و نه حتی بودجه ی آنچنانی....
فقط یه دوزار فکر و خلاقیت و به فکر مردم بودن می خواهد.... تمام
عزیز این عکس و حذفش کنی بهتر نیس؟ زیبایی وبتو گرفت.ولی مطلبت قشنگ بود.پیشم بیا
کدوم عکسو می فرمایید؟
اوون توالته؟؟؟؟
بابا اون که کلی به اینجا جلوه داده...
اقا من اولین نفر که حاضر نیستم برای این کار پولی بدم .
اگر به اینا رو بدی میخوان از نفس کشیدنت هم پول بگیرن .
واقعا این کار نفرت انگیزه .من نمیدونم چطوریه که همه چیز پیشرفت میکنه جز عقل و شعور ادمی ...
پ.ن : اون کتاب در باره چیه ؟
پ.ن 2: چقدر تزیین توالته باحاله تا حالا ندیده بودم :)
حاضر نیستی پوول بدی خسیس؟
پس باید ببریمت همون باغ بولاغ های طرشت دورت چادر بزنیم
...
اوون کتاب عنوانش اینه: "چگونه است که کته ها برای توالت پول نمی دهند"
...
در مورد تزئین هم چشات قشنگ میبینه...
راستی توو فیسبوک یه کامنتی داشتم از تو البته با نام واقعیت
خودت بودی؟....اسم واقعیتو که میدونم چیه ولی فامیلیتم همون ف بوود دیگه آره؟
کِی اوون کامنتو گذاشته بوودی؟
نه حاضر نیستم والا این حق طبیعی و شهروندیمونه مالیات برای چی میگیرن؟؟
نخیر حاضرم بمیرم ولی اینجوری نباشم .
اره کتاب مفیدیه پیشنهاد میکنم بخونیش.
کامنت ؟ من ؟ نههه ؟
یه سازمان توالت جهانی داریم به نام WTO که تو سایتش طرحهای توالت عمومی جالبی داره. یادتون باشه با ٌ،[ سازمان تجارت جهانی اشتباه گرفته نشه.
خواستم یه کامنت شوخکی بذارم اما خبر سکته میرحسین کلا حالمو خراب کرد
ممدوسین یه سری چیزا سی.است برادر من چرا جدی میگیری اخه ؟ تو از داخلشون خبر نداری .اصلا معلوم نیست چی میگذره با این حال امیدوارم زود حالشون خوب بشه که تو هم از نگرانی در بیای
"تو از داخلشون خبر نداری؟"
وای خدا مرگم بده کی از داخل کی خبر داره هان هان هان؟
این پست منو یاد یه خاطره نسبتن تلخ انداخت راجع به توالت.
چن سال پیش با بچه خواهرم که ۱ سالش بود موندم تو توالت فسقلی خونشون از ساعت ۹ صب تا ۴ بعد از ظهر.بردمش دستشویی پشتم خورد به در از اونور قفلش افتاددر بسته شد.
تو این مدت ۲ساعت تو بغلم خوابید. وای ۴ زانو زدم کف دستشویی اونم تو بغلم خوابید.آب خواست از شیر دستشویی بهش آب دادم.
بیقراری که میکرد با جنگولک بازی در آوردن آرومش میکردم.
یه فرچه بود تکه تکه ش کردم که بندازم لای در قفل باز شه نشد .بچه روگذاشتم کنج ایستادم جلوش با پا محکم زدم به شیشه لامصب نمیدونم چی بود آخ نمیگفت هزارتا پیچ و مهره داشت.
در نهایت دسته درو شیکوندم یه واشرخیلی کوچولو از این فلزیا که هشت ضلعیه افتاد بیرون برداشتمش ریز ریز این پیچای گووهی رو باش باز کردم .کنارِ یکی از انگشتام زخم شد .
خلاصه ۸تا پیچ و باز کردم شیشه رو گذاشتم پایین قفل و از اونور باز کردم و بالاخره در باز شد.
اصن یادم نمیره این جریان....
وقتی تو بغلم خواب بود آروم خوابیده بود خیلی خدا رو شکر کردم خیلی .اگه من میموندم اون تو وبچه بیرون چی به سرش میومد؟
دمت گرم که اوون قفلو باز کردی
دستای قوی به این درد میخوره دیگه
اول از همه باید مردم به فکر خودشون باشن.والا من میبینم تو این مسیرای مسافرت دستشویی میسازن تمیز مرتب.سال بعد که میرم نه فقط در یک مکان خاص بلکه سر تا پای این دستشویی ها ریدن گوووه زدن به همه چی رفته....
از ماست که بر ماست.....
اینم حرفیه
اخ گل گفتی حسین!
خدایی اگه یه همچین چیزی بسازن؛ حالا نه اینطور رویایی؛ همون معمولی تمیزش هم راضیمون میکنه.
من حاضرم پول بدم بابتش. وقتی مجانیشو واسمون نمیسازن؛ وقتی کاری که واقعا حقمونه برامون انجام شه و لازمه؛ انجام نمیشه؛ ما به پولی شدنش راضی هستیم!!
یاد یه داستان افتادم که تو کامنت بعدی کپیش میکنم.
فقط شرمنده اگه یکم بی ادبیه!
ولی ماجرای جالبیه که میتونیم راحت درکش کنیم!!
پشیمون شدم!!
یعنی الهی بری دستشویی، آب قطع شه
امیدوارم بری تنها اوون توو گیر کنی
چرا وعده میدی بعد میذاریم توو خماری
بگو دیگه...
بی ادبیه؟...باشه ما زیر چشمی میخونیم نیگات نمی کنیم.
ضمنن توصیه میکنم یه چندبار کامنتهای فاطمه رو بخونی و از رووش بنویسی تا خجالتت بریزه...
فاطمه جیگر خیلی غمناک بود داستانت و لی یکمم خنده دار
هیشکی هم صدامو نمیشنید! داشتم خفه میشدم! درکت کردم دختری ام
منم چندماه پیش؛ نصف شب تو آسانسور خوابگاه گیر کردم
به خوب نکته ایی اشاره کردی...به نظر من بعد از آب ، حیاتی ترین عنصر تو زندگی ما شده !

از دستشویی های بین راهی نگو که دلم خونه ...
امیدوارم اینقد پیشرفت تو این زمینه داشته باشیم که دیگر هیچ آدمی زادی دچار شاشبندیاسیون نشه !
من هم امیدوارم همینگونه باشه ... (آیکونه "آمین")
لایک به خاطره فاطمه ....
حسین چرا عصبانی میشی خو؟!
چطور میتونی همچین نفرینی کنی برا من؟
اتفاقا یه مطلب دیگه ای داشتم که دیگه اون خیـــــــــــــلی توپ بود! ولی اونو هم نمیتونم بگم!!
همینطور یه مطلب دیگه!!
و یکی دیگه!!! و دیگری هم هم!
حالا بذار تمرینامو شروع کنم؛ ایشالا دفعه های بعد که روم شد!!
به خوب نکته ای اشاره کردی .
من همیشه سعی میکنم کارم به توالت های عمومی نیفته .
منم دو سه باری افرادی رو در حال قضای حاجت تو باغات طرشت دیدم .
واقعا بحث جالبی بود
اینها همه معضلات کشور ماست که هیچ کس هم بهش اهمیت نمیده
تو کشور عراق با وجود همه ی کثیفی ها این معضل حل شده و تا چشم کارمیکنه دستشویی دیده میشه البته اینو بگم که صد رحمت به دستشویی های خودمون
رفته بودم یه جا سفر. وقتی که رسیدیم؛ تو فرودگاه رفتم دستشویی.مدله همین عکس دومی خیلی تمیز و مدرن .کارم که تموم شد هر چی اطرافمو نیگا کردم نه شیلنگی نه شیرآبی نه بساطی گفتم خدایا یعنی اینا خودشان را نمیشویند خلاصه هر چه صدا کردم هوووی مستر میس یکی به داد برسه خبری نشد.کنار توالت یه دکمه مشکی خیلی کوچولو دیدم گفتم فشار بدم شاید فرجی شد آقا همچین آب با فشار به پشتم خورد ۲ متر پریدم بالا
حسین مردم از خنده! با اون جلوه دادنت با عکس زیباای توالت
یه وعضی اصن
من سرشار از خاطرات تلخ و شیرین توالتی ام
اتفاقن دوستاتم از توالت رفتن تو کلی خاطره دارن
بندگان خدا مجبورن بعد از تو با یه دمپایی خیس برن و به قول محمد قضای حاجت کنن.
حسین نمی دونی که
یه جا از دست دادن! خدایی فک کنم هر وخ طراوت میره دستشویی و می بینه دمپایی ها خشکه همونجا اشک شوق می ریزه
اون دوستان قدر منو با دمپایی های خیس فیش فیشو ندونستن الان دیگه منو با همه ی اون ملاحت ها
آره اینم حرفیه خب
ولی میگم نمیشد یه سری ملاحت های دیگه جایگزینه اینا کنی؟ آخه این دیگه خیلی زیادی ملیحه...
بسم الله...
این ملیحه کی بوود آخر شبی اومد روو زبون ما...
یالله اعتراف کن ملیحه کیه؟ هان؟ بگو ما جنبه شو داریم
سلام حسین خان
بعد از اینهمه مدت فرصت کردم بهت سر بزنم سر از توالت در آوردم ...
لطفا ما را بد عادت نکنید . ..
ای خداااااااا!
یعنی میشه یه بار دیگه ببینم که بلادونا دم پایی هارو خیس کرده بدجوووور! ولی هم اتاقی شدیم؟!!!
بودجه نداریم اخه
حالا شما پسرا که حتی اگه برین تووی این توالت های آشغالی کارتون رو صورت بدین اتفاقی واستون نمیوفته اما ما دخترها با این سیستم باز حساس و مسخره مان کافیست چند دقیقه در این توالت های کثیف کاری را صورت دهیم و پس از آن دچار انواع عفونت ها از جمله عفونت ادراری میشویم و خلاصه ایینکه تا چند روز از ناحیه ی دهان سرویس شده و از هرچه عمل تخلیه نام دارد به شدت بیزار شویم...والسلام...