امشب بارش باران به قدری شدید بوود که سه ساعتی در راه بودیم و جای دندان ِ صندلی های سرویس بر باسنمان نقش بسته بوود. سر پل ستارخان، راننده یهو زد روو ترمز و در را باز کرد. همه گیج و منگ و مبهوت، دیدیم دوتا دختر مموشی ویرجین دُور سالم بدون خوردگی و رنگ، پریدند بالا. وجدان راننده ی دل نازک ما قبول نکرده بوود این حواریون (جمع حوری) زیر باران خیس و موش آب کشیده شوند و ما نیز به سبب دل رحم بودنمان اتفاقن به شدت هم از این دو مهمان استقبال کردیم اما صد حیف که درست ایستگاه بعد من مجبور شدم پیاده شوم....غرض اینکه دختر بودن با هزار دردسر و داستانش، اما یک سری مزایای این مدلی هم با خودش دارد. این چند خط را در برزخ بین خواب و بیداری در جواب این پست مسطور کردم که ارادتم به بانوان در تاریخ ثبت و ضبط گردد. دختر یعنی اوج زیبایی یعنی جیگر من. یعنی میازار مووری که دانه کش است. مرگ بر آمریکا و منافقین و صدام دیووس. هذیان ... خواب ... تمام ... خلاص.
واااااااااای خدا مردم از خنده دسسسسستت درد نکنه الان همچین ارادتت با دخترای جیگرطلای جینگول اونم روم به دیوار ویرجین در تاریخ ثبت شد که با آب زمزم هم پاک نمیشه


الهی خیر ببینی مادر نمی آیی نمی آیی وقتیکه می آیی دیگر هرگز نمی روی(از دل) شعر از خودم بود قشنگه نه؟
واقعا لذت بردم از این همه همبستگی
وای حسین شعار آخرتو عشقه.
راستی یک خبر مهم .......
فاطمه عزیزم وبلاگ جدیدش راه افتاده و آن را پس از سنجاق زدن به قلبمون به وبلاگمون لینک کردیم.
http://dast-divar.blogsky.com/
الان تصور کردم شماها که تو محل کارتون از این عناصر مونث خبری نیست چه ذوق زده شده اید وقتی این دو عنصر مذکوور را در سرویس همراهی کرده اید...
)
(یاسی نمیدونی چنتا کتابو گَشتم این جمله ها رو نوشتم
الهی توام که لاغر خووو کیف یکیشونو میگرفتی میذاشتی زیر باسنت .خیلی وقتا این کیفا نقش بالشو دارن....
عاغا اینجا چه خبره ؟!
یه چن وقتیه میام می خونمت اما کامنتم نمیاد. شاید باهاس یه کم ملین بخورم. هوم؟ خلاصه که بدون هستیم ریفیق.
دچار یبوست بلاگی شدم روم به تیفال...
من به نمایندگی از همه ی حواریون از این تریبون اعلام میکنم که مخلص شما میباشیم!تمام!
Lol