حسین یادته تو اون رستورانه تو میرداماد نشسته بودیم یکی از این فال فروشها اومد غذا سفارش داد؟ اینا یه بار تو مترو با هم دعواشون شد. تو عالم بچگی پسره به دختره گفت تو هر قطاری میرم تو هم هستی با اون داداشت. ولی در کل شارمین میمندی که رئیس جمعیت امام علیه می گفت ترحم به این بچه ها و خرید کردن ازشوت باعث میشه که اینا درآمد داشته باشن. در این صوت باز هم وادار میشن به این کارها. اگر ازشون خرید نشه و درآمدی نداشته باشن دیگه به چنین کاری واداشته نمی شن. متأسفانه مردم دلرحم و اخساساتی و همیشه در صحنه ما هم همیشه پول کافی در اختیار این بچه ها میذارن. شاید باور نکنین اما هر کدوم از اینها حداقل ماهی یک ملیون تومن در میارن. خودتون ببینین در امد سرسام آور اینها صرف چی میشه. قمار، قوادی، تجارتهای غیر قانونی و ... این بچه ها همه قربانی اند
با خیلیاشون که حرف میزنی نهایت معصومیت و توی وجودشون حس میکنی.و اینکه اینا به چه گناهی ایناقربانی میشن و چطور میتونن از این ورطه نجات پیدا کنن ...خدا دستشون بگیره .
مثله همین عکس، اکثر خریداران و مشتریه این فال فروشا، دخترای نوجوون و جوونن و به قولی اکثر جنس مونث جامعه... با صحبت آقای موبیوس موافقم که مردم بیشتر از سر دلسوزی ازین بچه ها فاال می خرن، اما با اوون رقم درآمدی نه...من زندگیه چند تا ازین بچه های فاال فروش رو از نزدیک دیدم، معیشت شدیدن سختی دارن و خیلی مورد سو استفاده افراد که سرپرستشون هستن( گاها پدر و مادر یا صرفا فقط فردی قلدر) قرار دارند...و شاید در رووز 2000 تومن هم در امد نداشته باشن، البته توو شهری مثه همدان، که نسبت به تهران و شهرای بزرگتر جمعیت کمتری داره، ولی با این حال و جمعیت میلیونیه تهران، باز هم این درآمد، خیلی نمی تونه درست بااشه...
یکی از دوستان من، فعالیت اجتماعیه بالایی داره و در (ان جی اُ ) ها حضور پر رنگی داره، یک مرتبه توو همین درگیری های اجتماعی که داشت، یکی ازین بچه ها رو برده بوود دکتر و برای انجام آزمایش آورده بوود آزمایشگاه ما، من ازون پسرک فاال فروش خون(نمونه ) گرفتم، بدنش نسبت به 12 سال سنش، نحیف تر بود...توو زمانی که توو اتاق بوود، شروع کردم باهاش صحبت کردن،گفت ما 3 تا داداشیم و پدرمون که بیماره...مادرمون قالی می بافه و ما هرسه بیرون کار می کنیم برادر بزرگتر کارگر و دوبرادر دیگر گل فروش وفال فروش... این بچه چون میدونست نمی تونه قفس پرنده ش بیاد توو آزمایشگاه، چند تا ازین پاکتارو گذاشته بوود توو جیبش، که اگه تونست از همین فرصت استفاده کنه بتونه بفروشه...وقتی بهم گفت ازم فاال می خری؟ گفتم اگه فاال داشتی آره می خریدم ازت...! گفتش همراه هستش، یه بسته چندتایی پاکت کنار هم چید و گفت یکیشو بکش، منم اولی رو برداشتم که پاکتش به نظر یه بار بااز شده بوود، یهو گفت :نه نه، اونو بر ندار، اوون فااله امروزه خودم بود، توو جیبم بوده اومده قاطیه اینا...
سلام شاید از دید همه این بچه ها معصوم باشن . ولی الحق و والانصاف خیلی پررو و تخسن . من هیچ وقت نتونستم رابطه ی خوبی باهاشون برقرار کنم . البته با توجه به شرایط زندگیشون باید بهشون حق داد که اینطور باشن و معصومیت کودکیشون رو خیلی زود فراموش کنن . امیدوارم یه روز بیاد که یه همچین صحنه هایی رو هرگز نبینیم و همه ی بچه ها زندگی کودکانه ی خودشون رو داشته باشن .
یه بار یکی ازین بچه هارو تو خیابون گیر آوردیم باهاش دوست شدیم!! بچه کل زندگیشو همینجور میگفت! مثل اینکه هر ماه بیش تر از یک میلیون درآمد داشت. باباش معتاد بود و خرج مدرسه و... نمیداد و این کوچولو با این پول؛ شهریه ی مدرسه ی غیرانتفاعیشو میداد و باقیشو هم خرج میکرد دوستم میگفت ما طفلیا همون مدرسه معمولی رفتیم درس خوندیم. ببین بچه های این دوره زمونه رو؛ آخرشن!!
نه فقط فالگیر ها، تواین جامعه هر کی سرمایه گذاری کنه رو نقطه ضعف ملت نونش تو روغنه .در هر زمینه ایااا .اقتصادی،اجتماعی،سیاسی.اصن دقت کردی مردم ما چقد راحت میشه بازیشوون داد .مثلن با یه جمله همه میریزن تو خیابوون .همچین اجتماعاتیوو تا حالا هیچ جا ندیدم .البته بعضی وقتا به جاس ولی اکثر مواقع حال به هم زنه.
سلام علیکم! در مورد فالگیرها نظر خاصی ندارم فقط یه تشکر بابت اینکه هنوز سر میزنی و متوجه آپ شدی تشکر بعدی خیلی بزرگ و مهمه!! ممنون از اینکه تنها کسی هستی که فکر میکنه من دارم درس میخونم!!! شوما دعا کن من دانشگاه تهران دربیام(نهایتا شریعتی و شهید رجایی هم قبوله)شخص شخیص خودم بی شخصیتم اگه همه بچه های لینکم رو(کلا دونفرید البته) بصورت حضوری دعوت نکنم بیرون!!!
حسین یادته تو اون رستورانه تو میرداماد نشسته بودیم یکی از این فال فروشها اومد غذا سفارش داد؟
اینا یه بار تو مترو با هم دعواشون شد. تو عالم بچگی پسره به دختره گفت تو هر قطاری میرم تو هم هستی با اون داداشت.
ولی در کل شارمین میمندی که رئیس جمعیت امام علیه می گفت ترحم به این بچه ها و خرید کردن ازشوت باعث میشه که اینا درآمد داشته باشن. در این صوت باز هم وادار میشن به این کارها. اگر ازشون خرید نشه و درآمدی نداشته باشن دیگه به چنین کاری واداشته نمی شن.
متأسفانه مردم دلرحم و اخساساتی و همیشه در صحنه ما هم همیشه پول کافی در اختیار این بچه ها میذارن. شاید باور نکنین اما هر کدوم از اینها حداقل ماهی یک ملیون تومن در میارن. خودتون ببینین در امد سرسام آور اینها صرف چی میشه. قمار، قوادی، تجارتهای غیر قانونی و ...
این بچه ها همه قربانی اند
فالت را از من نخر
من اگر فال فروش خوبی بودم
طالع خودم را از نو مینوشتم !
با خیلیاشون که حرف میزنی نهایت معصومیت و توی وجودشون حس میکنی.و اینکه اینا به چه گناهی ایناقربانی میشن و چطور میتونن از این ورطه نجات پیدا کنن ...خدا دستشون بگیره .
عکس و بحث باز هم جالب و جوون داره...
مثله همین عکس، اکثر خریداران و مشتریه این فال فروشا، دخترای نوجوون و جوونن و به قولی اکثر جنس مونث جامعه...
با صحبت آقای موبیوس موافقم که مردم بیشتر از سر دلسوزی ازین بچه ها فاال می خرن، اما با اوون رقم درآمدی نه...من زندگیه چند تا ازین بچه های فاال فروش رو از نزدیک دیدم، معیشت شدیدن سختی دارن و خیلی مورد سو استفاده افراد که سرپرستشون هستن( گاها پدر و مادر یا صرفا فقط فردی قلدر) قرار دارند...و شاید در رووز 2000 تومن هم در امد نداشته باشن، البته توو شهری مثه همدان، که نسبت به تهران و شهرای بزرگتر جمعیت کمتری داره، ولی با این حال و جمعیت میلیونیه تهران، باز هم این درآمد، خیلی نمی تونه درست بااشه...
اولین پرده از کلام
یکی از دوستان من، فعالیت اجتماعیه بالایی داره و در (ان جی اُ ) ها حضور پر رنگی داره، یک مرتبه توو همین درگیری های اجتماعی که داشت، یکی ازین بچه ها رو برده بوود دکتر و برای انجام آزمایش آورده بوود آزمایشگاه ما، من ازون پسرک فاال فروش خون(نمونه ) گرفتم، بدنش نسبت به 12 سال سنش، نحیف تر بود...توو زمانی که توو اتاق بوود، شروع کردم باهاش صحبت کردن،گفت ما 3 تا داداشیم و پدرمون که بیماره...مادرمون قالی می بافه و ما هرسه بیرون کار می کنیم برادر بزرگتر کارگر و دوبرادر دیگر گل فروش وفال فروش...
این بچه چون میدونست نمی تونه قفس پرنده ش بیاد توو آزمایشگاه، چند تا ازین پاکتارو گذاشته بوود توو جیبش، که اگه تونست از همین فرصت استفاده کنه بتونه بفروشه...وقتی بهم گفت ازم فاال می خری؟ گفتم اگه فاال داشتی آره می خریدم ازت...! گفتش همراه هستش، یه بسته چندتایی پاکت کنار هم چید و گفت یکیشو بکش، منم اولی رو برداشتم که پاکتش به نظر یه بار بااز شده بوود، یهو گفت :نه نه، اونو بر ندار، اوون فااله امروزه خودم بود، توو جیبم بوده اومده قاطیه اینا...
دومین پرده از کلام
سلام
شاید از دید همه این بچه ها معصوم باشن . ولی الحق و والانصاف خیلی پررو و تخسن . من هیچ وقت نتونستم رابطه ی خوبی باهاشون برقرار کنم .
البته با توجه به شرایط زندگیشون باید بهشون حق داد که اینطور باشن و معصومیت کودکیشون رو خیلی زود فراموش کنن .
امیدوارم یه روز بیاد که یه همچین صحنه هایی رو هرگز نبینیم و همه ی بچه ها زندگی کودکانه ی خودشون رو داشته باشن .
یه بار یکی ازین بچه هارو تو خیابون گیر آوردیم باهاش دوست شدیم!!
بچه کل زندگیشو همینجور میگفت! مثل اینکه هر ماه بیش تر از یک میلیون درآمد داشت. باباش معتاد بود و خرج مدرسه و... نمیداد و این کوچولو با این پول؛ شهریه ی مدرسه ی غیرانتفاعیشو میداد و باقیشو هم خرج میکرد
دوستم میگفت ما طفلیا همون مدرسه معمولی رفتیم درس خوندیم. ببین بچه های این دوره زمونه رو؛ آخرشن!!
خدا به داد برسه..
نظرطراوت نزدیکتر است
نه فقط فالگیر ها، تواین جامعه هر کی سرمایه گذاری کنه رو نقطه ضعف ملت نونش تو روغنه .در هر زمینه ایااا .اقتصادی،اجتماعی،سیاسی.اصن دقت کردی مردم ما چقد راحت میشه بازیشوون داد .مثلن با یه جمله همه میریزن تو خیابوون .همچین اجتماعاتیوو تا حالا هیچ جا ندیدم .البته بعضی وقتا به جاس ولی اکثر مواقع حال به هم زنه.
سلام علیکم!
در مورد فالگیرها نظر خاصی ندارم
فقط یه تشکر بابت اینکه هنوز سر میزنی و متوجه آپ شدی
تشکر بعدی خیلی بزرگ و مهمه!!
ممنون از اینکه تنها کسی هستی که فکر میکنه من دارم درس میخونم!!!
شوما دعا کن من دانشگاه تهران دربیام(نهایتا شریعتی و شهید رجایی هم قبوله)شخص شخیص خودم بی شخصیتم اگه همه بچه های لینکم رو(کلا دونفرید البته) بصورت حضوری دعوت نکنم بیرون!!!
آقا امروز اهواز غوطه ور بوود در گرد و خاک ،من عینه خوشالا فک کردم بازم این مهِ .ولی بعد دیدم انگار دارم خاک تنفس میکنم که خودش بوود.
همیشه دلم میخواست خورشید رو که وسط آسمونه ببینم .امروز دیدم سیری نیگاش کردم.
ساناز جان ایشالا قبول شی تهران .حسین رو دیدی از طرفه من یکی بزن پس اون گردنه سفید و بی مویش ،گوشاش تو دس نمیاد وگرنه می گفتم گوشش رابکشی
سلام بر فاطمه و حسین ...
دلم براتون تنگ شده حسابی...
حسین یه برنامه دور همی بزار اینجا ....مثل اون روز که واسه تولدت شادی کردیم ...
شد 14 تا
Shod 15 ta
من به قله نرسیدم که بخواام سقووط کنممم...
ندا تو چرا فقط آیکون شدی گلم .یه چیزی بگو دلمون تنگ شده واست
یه هفته س آپ نکرده هـا ...
برای ظهور آقا قیچی الدوله دامت برکاته جمیعن صلواااااااااات
الهم صلی علی محمد وآل محمد
الا یا ایها القیچی...کجااایی؟
اتفاقا دیروز یه مطلبی خوندم در مورد اینجور بچه ها و اینکه چطوری باید باهاشون رفتار کنیم ! تو ف ی س ب و ک هم کلی شیرش کردن