نه بابا می دونستم شوخی کردی و به دل نگرفتم. اگه به معذرت خواهی باشه من باید معذرت بخوام که برداشت آزاد می نویسم و بعد یهو جبهه می گیرم در برابر نظرات دوستانم. البته این تا حالا سابقه نداشته.
اما راستش می دونی اینجا اگه فقط من باشم و تو و بقیه بچه هایی که می شناسیم مساله ای نیست. اما بعضیا هستن که هر روز و مرتبن از طریق سرچ اسم وبلاگم و یا از طریق وبلاگ های دیگه از جمله همون وبلاگ شما میان اینجا رو می خونن و کامنتم نمی ذارن. من نمی دونم کی هستن اینا. اما خوب یهو دوست ندارم یه نوشته ای اینجا باعث بشه که ملت تفکر سی آسی به ذهنشون برسه که انگار من از جایی دارم فرموون میگیرم و اینا همین. وگرنه تو رو که کامل می شناسمت جیگر.
البته یادم به یه چی دیگه هم افتاد یه شعر قیصر امین پور که واسه جنگ گفته : باید گلوی مادر خود را از بانگ رود رود بسوزانیم تا بانگ رود رود نخشکیده ست باید سلاح تیز تری برداشت دیگر سلاح سرد سخن کار ساز نیست
سلام بلادونای عزیزم مرسی لطف داری امروز همش توو فکرت بوودم و هزار بار به خودم لعنت فرستادم بابت کامنتهای دیشبم. اومدم خونه کامنتت رو دیدم کلی کیف کردم. خلاصه بازم اگر بی جنبه بازی درآوردم، الان جلوی جمع معذرت می خوام و خوشحالم که میای اینجا. تو کلن بیا، هرجور دوست داشتی کامنت بذار، هرچی دلت خواست بگو. اما فقط بیا. چون اومدنت برام خیلی مهمه دخترم. . پ.ن: حالا گفتم بیا اما میای قربون دستت دمپایی هات فیش فیشت نکنه. (آیکونه "تقابل عقل و احساس")
سلام تبریک آقا . من که واقعا لذت بردم از این قهرمانی
someone
سهشنبه 8 اسفندماه سال 1391 ساعت 10:47 ق.ظ
specially the last image!!!!!!!!
واقعن؟؟؟؟؟؟؟؟ (آیکونه شقایق دهقان)
belladona
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1391 ساعت 09:27 ق.ظ
آقا ما پست های وبلاگ شما رو زیر و رو کردیم به یک هدف خاص که حاصل نشد!خودت بیا زود اعتراف کن!
خانووم قاضی از این فضای اعتراف بیا بیرون ضمنن جیگر شما رو ساتوری تناول کنیم ما
فاطمه
پنجشنبه 10 اسفندماه سال 1391 ساعت 11:52 ق.ظ
میگم بلادونا جون،آبجی من،خواهر من،اصن خوده من از خودم میپرسیدی خوووو.. 17 اسفند باشه فک کنم .درست حدس زدم هدف از این زیرو رو کردنو؟
belladona
پنجشنبه 10 اسفندماه سال 1391 ساعت 10:31 ب.ظ
فاطی نه منظورم که اون نبود منظورم کوچه پشتی بود ای بابااااااااااا حالا هفده اسفند چه خبره؟ 22 بهمنه نکنه؟دستت درد نکنه فاطی جونم از این حسین که بخاری بلند نمیشه دارم وادارش می کنم به اعتراف زده جیگر ما رو ساطوری کرده یه وعضی یه حالی اصلن
واقعا بازی هاشون عالی بود...غرور و افتخار ایرانی بازم امشب جلوه گر شد ...
دم همشون گرم... دو همتوون گرم...
چقدر عکس هدرت خووبه...
ایول دستشون درد نکنه و البته دستتون درد نکنه
حسین این پست رو واسه رزومه ت لازم داشتی؟
نه
بابا یواش تر! این نه که تو گفتی دندونام ریخت تو دهنم! والله!
جوابم به اوون کامنتت دندون شکن تر از اینا بوود اما پاکش کردم. خوب چیکار کنم دوستت دارم دیگهع جیگر نمی تونم ازت چیزی به دل بگیرم.
آفرین به همشون در همه ی عرصه ها، بله
خیلی پست باحالیه
ممنون طراوت جان خودت عالی تری
ینی تو واقعا فکر کردی من جدی گفتم؟ با ما هم آره؟ هی ی ی خدا! ببخشید خلاصه اگه چرت گفتم.
نه بابا می دونستم شوخی کردی و به دل نگرفتم. اگه به معذرت خواهی باشه من باید معذرت بخوام که برداشت آزاد می نویسم و بعد یهو جبهه می گیرم در برابر نظرات دوستانم. البته این تا حالا سابقه نداشته.
اما راستش می دونی اینجا اگه فقط من باشم و تو و بقیه بچه هایی که می شناسیم مساله ای نیست. اما بعضیا هستن که هر روز و مرتبن از طریق سرچ اسم وبلاگم و یا از طریق وبلاگ های دیگه از جمله همون وبلاگ شما میان اینجا رو می خونن و کامنتم نمی ذارن. من نمی دونم کی هستن اینا. اما خوب یهو دوست ندارم یه نوشته ای اینجا باعث بشه که ملت تفکر سی آسی به ذهنشون برسه که انگار من از جایی دارم فرموون میگیرم و اینا
همین. وگرنه تو رو که کامل می شناسمت جیگر.
به به.اوووفیی ،دوباره جوون گرفت اینجا چی بوود اون نت درب و داغون...هدر و دیدم یاد چهارشنبه سوری افتادم...
واقعن آفرین داره.این دوتا عکسه نماد توانمندی های مرد ایرانی هست.قدرت،دلاوری،شهامت،غیرت..
کجای دنیا با این همه سختی که مردم باهاش دارن دست و پنجه نرم میکنن هنوز پا انقلابشون واسادن.به خدا فقط به حرمت همین خونایی هست که ریخته شد.
البته یادم به یه چی دیگه هم افتاد یه شعر قیصر امین پور که واسه جنگ گفته :
باید گلوی مادر خود را
از بانگ رود رود بسوزانیم
تا بانگ رود رود نخشکیده ست
باید سلاح تیز تری برداشت
دیگر سلاح سرد سخن کار ساز نیست
چطوری فاطی
نظر لطفته
من برم بخوابم شب همه دوستان خوش
سام نلیکم، بابا ماهم ملیت و تمامیت ارضی، ما هم احترام به کشته های جنگ اما همونایی که بچه ها گفتن.
سلام مهندس
روزت مبارک
ایشالله که بهترین ها نصیبت
سلام بلادونای عزیزم مرسی لطف داری
امروز همش توو فکرت بوودم و هزار بار به خودم لعنت فرستادم بابت کامنتهای دیشبم. اومدم خونه کامنتت رو دیدم کلی کیف کردم.
خلاصه بازم اگر بی جنبه بازی درآوردم، الان جلوی جمع معذرت می خوام و خوشحالم که میای اینجا. تو کلن بیا، هرجور دوست داشتی کامنت بذار، هرچی دلت خواست بگو. اما فقط بیا. چون اومدنت برام خیلی مهمه دخترم.
.
پ.ن:
حالا گفتم بیا اما میای قربون دستت دمپایی هات فیش فیشت نکنه. (آیکونه "تقابل عقل و احساس")
امروز روز مهندس بود؟ چه زود گذشتا .انگار همین چن روز پیش بود اومدیم به این حضرات روزشون رو تبریک گفتیم.
پیر شدن حالیشون نی اصن
میگم بلادونا کی میشه از این حضرات بپرسیم نظرشون راجع به دولت چیه؟
ای بابا حسین آقا این حرفا کدومه شرمنده کردی مارو. ممنون از محبتت فرزندم
وای فاطی خدا لعنتت نکنه ترکیدم از خنده
مستدام باد ایران ِ سرافراز....
به به ابران برنده شد؟؟؟ بازم مثل همیشه ...ایران برنده میشه(آیکون کسی که تازه از زندان برگشته)
مرسی از پستت .حس غرور داشت.
سلام
تبریک آقا . من که واقعا لذت بردم از این قهرمانی
specially the last image!!!!!!!!
واقعن؟؟؟؟؟؟؟؟
(آیکونه شقایق دهقان)
آقا ما پست های وبلاگ شما رو زیر و رو کردیم به یک هدف خاص که حاصل نشد!خودت بیا زود اعتراف کن!
خانووم قاضی از این فضای اعتراف بیا بیرون
ضمنن جیگر شما رو ساتوری تناول کنیم ما
میگم بلادونا جون،آبجی من،خواهر من،اصن خوده من از خودم میپرسیدی خوووو.. 17 اسفند باشه فک کنم .درست حدس زدم هدف از این زیرو رو کردنو؟
فاطی نه منظورم که اون نبود منظورم کوچه پشتی بود ای بابااااااااااا
حالا هفده اسفند چه خبره؟ 22 بهمنه نکنه؟
دستت درد نکنه فاطی جونم از این حسین که بخاری بلند نمیشه دارم وادارش می کنم به اعتراف زده جیگر ما رو ساطوری کرده یه وعضی یه حالی اصلن
فدای آدمهای با معرفت این وبلاگ به خصوص بلی و فاطی آفرین.بوووووووس