قیمت های البسه و اقلام ضرور و تنقلات غیر ضرور شب عید به قدری بالاست که حتی آدم ِ مجرد و بی حال و چُرتی و کم مصرفی مثل من هم گرانی اش را با تمام ِ گوشت و پوست و استخوان درک می کند...چه رسد به کارگر پیتزا فروشی با چهار سر عائله و ماهی 450 هزار تومان درآمد. در یک همچین شرایط سخت اقتصادی آدم حیران می ماند که فی الواقع ما داریم زندگی می کنیم یا زندگی دارد ما را ...

شاید هم AخونD های ایران، می دهند ترتیب هر دوتا را....



+ تبریک عید اینجا

نظرات 22 + ارسال نظر
نون الف چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:40 ب.ظ http://lore.blogsky.com

فعلن داریم زور میزنیم شاید ما بتونیم یه بلایی سر زندگی بیاریم :(

رویا چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:41 ب.ظ

قیمت خیلی چیزاا گروونه...و شایدم بهتر بشه گفت دااغوونه ولی میشه گشت و چزای نسبتا خووب و ارزوون پیدا کرد، وقتی قیمتا این چنین میره بالا، این ماییم که یااد می گیریم چیجووری خودمون و توقعمون رو بیاریمم پایین...

مثلا من ، امروز کل بازار کفش فروشی همدوون رو گشتم، و واقعا یه کفش خیلی خوشگل و مامانی و با کیفیتی نسبتا خووب 26000 تومن خریدم...فکرشو بکن،کفش زنونه دم عیدی با این قیمت...! ولی من گشتم و لا بلای همه اون قیمتا ی 70و 80 تومنی ، 26 تومنی شو جُستم...

رویا چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 ب.ظ

ولی امرووز کلی نگاه حسرت زده ی چسبیده به ویترین ها رو هم دیدم...مردایی که با یه چهره ی نگران ، خودشون رو کنار شادمانی عید با زن و بچه شون همراه کرده بودن...خیلی غم میاره... کااش هیچکی ترتیب هیچکی رو نده اینجووری...

belladona چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:54 ب.ظ

آمو چی میگی دیگه از من کم مصرف تر لامپ کم مصرفه اونم 10 وات!!! ولی امروز رفتم حسابمو تخلیه کردم رف اونم چی فکر کردی؟ یه دونه کیف و روسری و سه تا پیرهن واسه خودم و یک کیلو زرشک واسه مامانم! همین! شانس آوردم یه ماه پیش دو تا مانتو خریده بودم !دیگه با این اوضاع گفتم خوب شد بلیطو قبلن گرفته بودم وگرنه باس پیاده می رفتم خونه ینی یه همچین اوضاعیهوای رویا جون خوش به حالت کفش خریدی من وقت نکردم اون خریدا هم تو 40 دقیقه بحرانی انجام شد!

رویا پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:03 ق.ظ

سلاام بلاادونا خانومی...

منم این گشتنم سر جمع یه ساعت شد حدودا"... خیلی حساس نیستم که به خرید لباس و وسایل عید...در حد اینکه نیاز داشته باشم و سر رسید یه چیزی بخوره به نزدیک عید...بیشتر شلوغی و هیجان خرید و بازار و مردم رو توو این روزا دووس دارم...

من هیچ وقت ، تا حالا تیپ زنونه و کفش به اصطلاح خودم( تق تقی) نپوشیدم و نداشتم، امسال خواستم تنوعی داشته باشم توو نوع پوششم...بینم میشه لیدی شد یا نه...!

بلادونا ی جاان، خرید و سوغااتی ها، مبارک باشه زیاااد

belladona پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:18 ق.ظ

مرسی ی ی ی رویا جون

ندا پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:13 ق.ظ http://lore.blogsky.com

رویا جان منی که حس خرید و بازار ندارم چیکار کنم ؟
تو اعصاب داری تو اون همهشلوغی میگردی و پیدا میکنی ولی من عادت داشتم مغازه اول خرید کنم از شلوغی در برم :(

رویا پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:00 ق.ظ

سلاام ندای خووبم...

آره اینم نکته ایه، اعصاب واسه خرید کردن و تحمل شلوغی... ندا، منم همچی حوصله ی زیادی ندارم، اما این گروونی ، آدمو قشنگ سر حوصله میاره، هی مجبور میشی، بگردی تا بالاخره بیابی...

خب حالا ندا، بسپر به دوستان و آشنایان، کجا واسه خرید کردن مناسب تره در حال حاضر، کجا چی چی رو بهتر می فروشه، یه راست برو همون جا، خرید کن، که تو همهمه و شلوغی ام نباشی زیاد...( البت که خودت کامل تر از من می دونی :* )

نون الف پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:15 ب.ظ http://lore.blogsky.com

:D کلن عید و از خونه بیرون نمیرم تا اردیبهشت :))
بعد اردیبهشت تو خلوتیاا میرم خرید :دی
الان اصن حسش نیس خو

بعدم رویا خانمی شوما زودتر نمیشه خبر بدی همدانی ما میام ببینیمت

فاطمه پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:52 ب.ظ

آقا من کلن هیچی نخریدم.یعنی اصن حسش نبود

فاطمه پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:53 ب.ظ

ولی چرا به توصیه ی قیچی یه چی خریدم

نون الف پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:22 ب.ظ http://lore.blogsky.com

فاطمه بوگو چی بود ؟؟:دی

رویا پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:03 ب.ظ

ندا جوون، شوما تشریف بیار همدان،قدمتون رو چشم ما ،خانومی.

همدوون،دقیقا تو اردیبهشت هوای بی نظیری داره(کوچه باغای شکوفه دار گنج نامه) یه برنامه بریز،بچه ها رو جمع کن ،همه گی بیاین همدان.

طراوت پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ب.ظ

وای بیداد میکنه ها بیدااااد! گرونی .
من امشب بالاخره موفق شدم کفش بخرم

لامصب یا گرونن یا جنس مزخرف.

طراوت پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ب.ظ

حسین تبریک عید منو دریافت کردی؟

چیزی از طرف شما نیومده

فاطیما جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:23 ق.ظ http://muddy.blogfa.com

همه چی بوی ِ گند میده..

ندا جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:35 ق.ظ http://lore.blogsky.com

رویا ان حتمن خدمت میرسیم :دی
اردیبهشت یه ماموریت همدان دارم :))

رویا جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:45 ق.ظ

جدی میگی ندا؟ وااآی این خیلی عالیه،حتما حتما قبلش بهم خبر بده،منتظرتم خانمی.به امید دیدار تا اون روز.کلی خوش حال میشم.

ممدوسین جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:57 ب.ظ http://qalamrizha.blogspot.com

خوشم میاد همه از گرونی می نالن اما موقعش که یشه همین مغازه های گرون فروش بی کیفیت جای سوزن انداختن نیست.
راستی کدوم رو باید باور کرد غر غر های مردم رو که میگن نداریم یا انبوه همین مردمو برای خرید؟

ندا جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:35 ب.ظ http://lore.blogsky.com

قربونت رویا جونم :) میام پیشت حتمن :)

محمد جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:04 ب.ظ http://migam.blogsky.com

سلام حسین جون
تو این هاگیر واگیر دیشب یه اتفاق خیلی بد افتاد . پیرهنم پاره شد . حاضر بودم ماتحتم پاره شه ولی این اتفاق شوم نیفته

مخلصم
ممنون از کامنت خصوصیت ... تماس میگیرم در اولین فرصت

محمد جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:08 ب.ظ

در ضمن با نظر ممدوسین موافقم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد