با بعضی از آدمایی که باهاشون در طول روز سروکار داریم، ممکنه خیلی رابطه ی صمیمی و دیالوگ خصوصی نداشته باشیم و ارتباطمون در حد یک سلام علیک ساده، یا یک احوال پرسی کوتاه، یا حتی یک کار اداری و رسمی باشه، اما اونقدر بعضی از این آدما مودب جنتلمن و باحال و مشتی هستن که دوست داری یه بارم که شده باهاشون طرح دوستی بریزی. دوست داری مثلن با اوون همسایه با کلاسه که هر روز صبح موقع از خونه بیرون رفتن سلام علیک میکنی، بیشتر آشنا شی. یا با مسئول بایگانی اداره رفت و آمد خانوادگی راه بندازی. بعد مثلن یه روزی که با خونواده به جایی مثل پارک میری و بر حسب اتفاق اوون آقا باکلاسه رو میبینی، کلی سلام علیک کنی و بعدش اطرافیانت تعریف کنن از این رفیق مودب و موجهت و تو هم هی بخاطر داشتن یه همچین رفقایی، "تریپ" ورداری.
از طرفی یه سری دیگه از آدما توو حلقه ی اطرافیان من و خیلی از شماها هستن که ممکنه خیلی هم در طول روز باهاشون دیالوگ داشته و از سر اجبار ، کمی تا حدودی هم رفاقت داشته باشیم. اما بس که بعضیاشون آش و لاش و سیرابی و چ.اقال هستن، مثلن اگه برای مراسم عروسیتون دعوتشون کنی، بعدن توو فیلم میبینی یه سر، نیشش بازه و با هر حرکت موزونی که تو اوون وسط کردی، اوون داشته ریسه میرفته. یا مثلن اگه یه روزی بابات بیاد مدرسه یا دانشگاه، جخ همون فرداش بخاطر ِ چهره ی چوروکیده ی بابات بین بقیه بچه ها سوژه خندت میکنه. یا حتی اگه توو خیابون، اتفاقی، با خانومت ببینتت و از قضا خانووم یه قدم از شما جلوتر باشه، میره پشتت صفحه میذاره که فلانی زن ذلیله و زنش اصلن حسابش نمی کنه. یه همچین آدمایی رو حالا تحت عنوان دوست یا هر کوفت و زهرمار دیگه، اگه یه بار با خونواده بصورت اتفاقی دیدین، سعی کنین سرتونو بندازین پایین و یه جورایی بخیزین و در برین و باهاشون رو برو نشین چون وجهه تون شدیدن خدشه دار میشه. سرتونو بندازین پایین و بپیچونین و برین. سرتون رو در حدی بندازین پایین که خشتک شلوارتونو ببینین، اما ریخت نحس اینا رو نبینین....