آش - سوپ - آب گوشت - ماهی - سیرابی - پاچه - تخم مرغ آب پز - سیب زمینی پخته - سمنو - اُملت با گوجه ی پوست دار - غذاهایی که در نبود رُب، از گوجه برای ایجاد قرمزی استفاده شده است - غذاهایی که درصد مایعش بیشتر از جامدش هست - غذاهایی که تووش آلو بریزن برای مثلن طعم دار شدن...
************
سالاد کاهو (مخصوصن اینکه یه دختر بشینه چشم توو چشمم نیگا کنه و بخنده بهمو هی کاهو رو بزنه توو سکنجبی و خرچ و خوورچ بخوره که حرص منو در بیاره)- زیتون - ترشی هفت بیجار - سیر ترشی - پیاز ترشی - سایر انواع ترشی - ژله - پیاز - سیر - هویج - شلغم - شور -
************
گوجه سبز - آلو طلایی - کیوی - نارنگی پاکستانی (از همین تخم دارها، حالم به هم می خوره) - آناناس - انبه - نارگیل - خیار -
پ.ن:
1- حالا توو خونه، همه میدونن من از چیا بدم میادا، اما بازم مواقعی که مثلن آب گوشت داریم هی بی خودی تعارف میکنن که بخور خیلی خوبه خیلی خوشمزه هست...میخوام کللمو بکوبم به دیوار این جور وقتا
2- بازی امضاها اینجا
3- رونمایی از امضاها امشب ساعت 10
تو که هیچی دوست نداشتی پسر خوب......
وای غذا دادن به حسین گل چقدر سخته.
البته الان واسم جزو بهتریتهان.
منم قبلن خیلی خوراکیا رو نمیخوردم اما وقتی دانشجوی راه دور شدم از هر چی بدم میومد تازه فهمیدم لنگه کفش در بیابان نعمت است...
نتیجه گیری:باید بفرستیمت 1 شهر دور دانشجو بشی یا .....
می خواستم نظرم رو بذارم، یادم به این قضیه افتاد که جایی خونده م، نوع نگاه ما به خوراکی ها و خوردندی ها و علاقه مون بهشون،گاهی وقتا از شرایط محیط یا نوع سرو شون منشاء میگیره...مثلا یه موقع مثه همون کاهو،کسی یه مدلی خورده که تو رو نسبت به کاهو دل زده کرده،یا غذاهایی که تووش بجای رب ، گوجه ریخته میشه،که مسلما شکل غذای اصلی نمیشه و به نسبت لذیذ هم نیستش و همین طور چیزایی دیگه...
مثلا من قورمه سبزی که سلف دانشگاه رو میده رو لب نمی زنم ولی بعضی قورمه سبزی هاا عالی ن.
****
یه بخشی هم از علاقه مون به طعم و نوع ذائقه ی افراد بر می گرده...
*********
من غذاهای شیرینو زیااد دوس ندارم...مثلا هویج پلو یا یه مدل خورشت هستش که تووش آلو میریزن و هویج،یا یه خورشت دیگه که من توو عمرم یه بار خوردم اونم توو دوران دانشجویی و خوابگاه(که چون زمونه امتحانا بوودش و ما آذوقه مون ته کشیده بودیم،مجبور شدیم تا ته خوردیمش،مادر یکی از بچه ها زحمت کشیده بوود درست کرده بوود و واسش گذاشته بوود،اسم اصلیشو نمی دونم،اما ما به ش می گفتیم خورشت کدو حلوایی...وااای نمی دونم واقعا چطوری درست میشه،اما این یه معجون بوود از کدو حلوایی و لپه و آلو )
**زیاد هم رابطه ی خووبی با گوشت قرمز ندارم،جز به حالت کباب شده دیگه تقریبا انواع پخته و چرخ کرده رو نمی خورم.
من در این کار جدیدم یه همکار دارم که همیشه تو غذاها یه چیزی که ایشون دوست نداره هست و اینقدر با بی اشتهایی به غذا نیگا می کنه و اینقدر به سختی لقمه رو فرو میده که انگار یارو داره [...] می خوره.
دهن سرویس قبلا یه مهلتی میذاشتی برای بازی. الان یه روز قبل میگی؟
راستی سلیقه آهنگیت هم مثل همیشه ایفتیضاحه. الزام خاصی داره بلاگت صدا دار باشه؟
حسین فرستادم ایمزا و فیلانو
اوه اوه چه بد غذاس .من از اینایی که گفتی فقط با پیاز میونه خوبی ندارم .
خدا به داد زنش برسه :|
کجایی پ؟ بیا رو نمایی بهکن
یه بار نشد این ساعت بگه و سر ساعت بیاد :|
یعنی عکس هدرت به حد بی نهایتی حس و حالش خوووووبه...
داشتم گوجه سبز میخوردم یاد این پست افتادم :))