پریشب عروسیه پسره واحد بغلی بوود. مامان بابا دعوت بودند و حوالی 10 از تالار برگشتند. دیروز مامان می گفت بعد از مراسم تالار، عروس رو آوردند در همین واحد بغلی، دیوار به دیوار اتاق من و تا ساعت 2 نصف شب بزن و بکوب کردند جوری که بقیه همسایه ها منجمله مامان و خواهرم هم رفته بودند برای تماشا و درست در همین لحظات من خواب بودم. یعنی عروس را که ساعت 12 آوردند اینجا، من دقیقن یک ربع به دوازده خوابیده بوودم و از این همه های و هووی هیچی نفهمیدم.
این که می گویم "من خواب بودم" یعنی آدمی خواب بوود که سابق بر این با صدای یک پشه یا چکچک کردن شیر آب هم از خواب بیدار می شد. حالا شما خودتان قضاوت کنید در مورد حجم فعالیت های ذهنی، کاری و غیر کاری این روزهایم. ضمنن می خواستم همین چند خط را که مربوط به پریشب بوود، دیشب بنویسم اما باز هم خستگی اجازه نداد. حالا آدم هی خودش را گوول بزند که نه فلان است بهمان است هنوز کلی فرصت مانده هنوز خیلی جوان هستیم. اما در عمل سن آدم که از سی گذشت توانایی ها بصورت کاملن محسوس و لحظه به لحظه کاهش می یابد. این یک مشت بوود نمونه ی خروار. تازه در مورد بعضی دیگر از خلق و خوی ها هم تغییرات را در خودم مشاهده می کنم که بنا به مصلحت و حفظ اسرار از گفتنش معذورم و سکوت می کنم. اما شاید یک روزی یک باکس جدید باز کردم در اینجا مثلن به اسم "از من کم شده ها" واز این مقولات نوشتم. از استعداد ها و توانایی هایی که یک روزی داشتم اما به مرور زمان یا تحلیل رفته و یا به کل از بین رفته است. و بعد با خواندن این پست ها، هی غمناکیه توخالی ام فربه تر شود...
جلیلی: جریانی که هماهنگ با تهدید بیرونی است به جای رضای خدا به دنبال رضای کدخدای جهان است. از این رو اگر جریانی در فضای جهانی طرفدار مناسبات ناعادلانه باشد در داخل هم نمیتواند از رفع فقر و فساد و تبعیض دم بزند.
جلیلی با یادآوری این نکته که این جریان وضعیتی را در کشور ایجاد کرد که مقام معظم رهبری گفتند اولویت اصلی کشور باید مبارزه با فقر و فساد و تبعیض باشد، ادامه داد: رهبر معظم انقلاب امروز نیز فرمودند که عرصه بینالملل جای تعارف و رودربایستی نیست و از این رو ما هرچه عقبنشینی کنیم دشمن جلوتر خواهد بود.
کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری با بیان اینکه جریان تردید میخواهد با بزرگنمایی هزینه مقاومت، هزینه تسلیم و لکه ننگ دوران خود را بپوشاند و حرکت پر انتقاد خود را افتخار جلوه دهد، یادآور شد: ما بر مبنای امیدی که امام در دلها کاشت میتوانیم با سرعتی در تراز انقلاب اسلامی به پیشرفت برسیم.
برو درتو بزن بابا لا.شی
حسین تو تا زن نگیری دلت آباد نمیشه!
اول ۳۰ هنوز اول راهه! تا ۴۰ سال هنوز میشه جوون. بعد تازه کم کم واااارد میان سالی میشه
)
نه این که الان نباشه ها؛ ولی این غمناکیه توخالی که گفتی از اونه فکر کنم.
بعدشم یعنی چی که دم از از دست رفتن انرژی و این چیزا میزنی
برو یکم تفریح کن! (سخن گهربار من
طبیعیه، هر چیزی وقتی میپزه آبش بخاااار میشه ،خو توام پخته تر شدی....عب نداره اصن نگران نباش مزدوج که شدی یکی دو روز بگذره حلّه....پسرم،عزیزم....
* این تغییرات خلقی و روحی،و حتی فیزیکی،توو هر سن و سالی هستش...مثلن خود من ، به دو سه سال. قبل هم که فک میکنم. کاملن متوجه. این تغییر و تحول توو وجود خودم میشم.اینکه چقدر پرهیجان بودم و حالا نیستم.اینکه چقدر رفیق باز بودم و حالا دور و برم خیلی خلوته... و خیلی تحولات دیگه...
گاهی این تغییرات خووبه و نشونه ی پختگیه و گاهی هم همین پختگی ،نشاط رو کم کم از آدما میگیره و یه جای خالی رو ایجاد میکنه.
**البت که مطمءنم این تغییرات نوع دوم در تو ایجاد نمیشه،و ماشاا... انقدر با انگیزه و پشتکار هستی که هیچ جای خالی در هیچ کجای ذهن و وجودت و زندگی ت وجود نداره و نخواهد داشت.
***اما خب کاملا عادیه که بعضی مواقع همچی فکر و احساساتی رو داشته باشی.
«من کلا هر موقع که خوابم ببره،یعنی اگه توپم در کنن من متوجه نمیشم...یه بار سر این قضیه من تو خوونه خابم برده بود و مامان اینا رفته بودن مهمونی،وقتی که برگشتن هرچقدر زنگ و تلفن و سر صدا کرده بودند که من بیدار بشم و در رو که از توو قفل کرده بودم باز کنم نتونسته بودن،سر آخر مجبور شدن شیشه رو شکستن و تونستن بیان توو.(یعنی من از کودکی ،همچی تحولات عمیقی داشتم هااان...(.
ضمنن از نظر من همچی باکسی رو اصلن یه ش فکر نکن چه رسه به ایجادش...
از تو و امثال تو کم نمیشه،نه از استعدادشون و نه از توانایی هاشون،فقط شکل و شمایلش عوض میشه و ساخت همچی باکسی به ایجاد رخوت و غصه خوردن منجر میشه ...در صورتی که میدونی در اصل چنین چیزی نیستش.
اون نگاه امیدوارانه و آرزو مندانه همیشه در چشمات بدرخشه...
**
کلی نکته و حرف دیگه راجع به این پست داشتم. که حس میکنم دیگه خیلی از حوصله ی خواننده خارج میشه لذا سخن رو کوتاه میکنم.
***
جمله آخرت و خیلی دوست داشتم.غمناکیه تو خالی ام فربه تر میشود...
حرفایی که زدی همشونو من هم کاملن حس میکنم.اما نباید بهشون اجازه بدیم که رشد کنن.من خیلیا رو میشناسم که پا به سن گذاشتن اما همچنان مثل یه جوون و حتی بهتر پابرجان.
یه جوری باید زندگی و تغییر بدیم که گذشت زمان اینجوری ما رو به کم شدن سوق نده.
ممنون رویا و یاسی
میگم طراوت این "تو تا زن نگیری دلت آباد نمیشه" رو خووب اومدیا...یعنی از فاطی اینو شنیده بوودم اما از توو نه.
من کلن دلم به شدت آباده چه در حالت مجردی و چه متاهلی
یعنی اینقد آباده که حتی مخاطبام هم توقع پست های اینجوری رو از من ندارن. البته پستم همچین می خونم چس ناله هم نبودا...الان که دوباره خوندم به میزان دایورتینگ خودم خندم گرفت
ناله نبود؟ اشک خون و فین و ناله با هم بود!! که خب از تو توقع نمیره!
خب جمله خواهرانه ایه. جو که بگیره خودش میاد
وای یاسی بچه ی من کجا پا به سن گذاشته؟!اینقد که عاقله،بزرگمنشه،آقااااااس،پخته س، همه فک میکنن سنی از عزیزم گذشته....پیر شی مادر...ای من قربون قدو بالات...
فاطی جان منظورم پسر قند عسلت نبود.آدمهای مسن و میگفتم که اینجورین.... پس ما ها که جوونیم خیلی باید پر انرژیتر باشیم.