(روزنوشت)

سلام

هنوز اینترنت نداریم و از اینور و اوونور پست های گاه و بیگاه را آپ می کنیم. به زندگی جدید (متاهلی) داریم عادت می کنیم. منزلمان در یکی از شهرک های مسکونی اداره هست. تجربه ی جالبیه. راستش من بر خلاف اکثر آدمها، از این محیط های پرهیاهو خوشم میاد و باهاش حال میکنم. هرچند بعضی از رفتارها مثلا پیاده روی تند و گلله ای خانووم ها را در داخل شهرک دوست ندارم و کاری بس ابلهانه و احمقانه می دونم، اما در مجموع محیط امن و راحتی هست برای زندگی. بیشتر خریدها را خودم می کنم. جدیدا کولر خریدم و نصب کردیم. خوونه خیلی خنک و خووب شده. کارهای این تیپی برای ما مردها در زندگی متاهلی تمامی نداره. الانم تلفن را وصل کرده ایم و در به در دنبال اینترنتیم. فاطمه دارد اصلاحات پایان نامه را انجام می دهد. هفته ای یکبار با هم جر و بحثمان در میاید سر چیزهای کووچیک اما در کل خوبیم. مسئولیتم در اداره بیشتر شده. مدیر سیستم شدم و یک مهندس دودره باز زیر دستم هست که اکثر کارهاش به گردن خودم میافته. روزهای پرکار و شلوغی داریم در اداره. موسیقی را هم بعد از دو سال از سر گرفتم. زبان هم اگر وقتش باشد می روم. با برمک هم قرار گذاشتیم فلوئنت کار کنیم. به مامان هم سر می زنم کم و بیش. به نبودن ِ بابا عادت کردم ولی نبودنش هنوز عادی نشده. در مجموع از وضعیتم راضیم و آرووم داریم در مسیر زندگی پیش میریم.

این داستان این روزهای من. اگه چیز دیگه ای یادم اوومد مینویسم. شمام اگه دوست داشتید داستان این روزهاتون رو بنویسید.

(روزنوشت)

یکی می گفت؛ 

اگه مردی با زنی غیر از همسر قانونیش ارتباط برقرار کنه، لزوما به معنی این نیست که زن و زندگیش رو دوست نداره...اما اگه یه زن با مردی به غیر از شوهرش ارتباط خاص برقرار کنه، قطعا دیگه نه همسرش رو دوست داره و نه حتی زندگیش رو....

در حقیقت برای مردها، عشق و علاقه به زندگی و همسر داخل یک کیسه هست و رابطه ی جنسی داخل یک کیسه ی دیگه. اما زنها، تمام عشق و علاقه روابط جنسیشون داخل یه کیسه هست و لذا خیانت زن به مرد، اصولا بازگشت مرد رو به اوون زندگی غیر ممکن میکنه

مدیریت دانش (روزنوشت)


بعد از دو طبقه شدن اتوبان صدر، شهرداری به فکر اجرای پروژه های مشابه در سایر اتوبان های پر ترافیک نظیر همت و بعثت افتاد. اما بعد از مدتی معلوم شد که از تجربیات و دانش فنی بدست اومده در طراحی و ساخت طبقه ی دوم اتوبان صدر، چیزی بصورت مستند در دست نیست. یعنی از یک پروژه ی بین المللی چند صد میلیاردی، حتی چند صفحه اطلاعاتی که بشه از اوون به عنوان دانش فنی ساخت چنین اتوبان هایی نام برد، وجود نداره. بانک اطلاعاتی دقیقی از پیمانکارا، مهندسین، و مشاورین وجود نداره. اشخاص درگیر پروژه هم یا مهاجرت کردن یا بازنشسته و یا دقیقن معلوم نیست کجان و چه میکنن...

ای مهندسین، مخترعین، محققین و دانشجویان گرامی، یاد بگیرین که تجربیات علمی و کاریتون  رو مستند و منتشر کنید که مستند سازی به لحاظ اهمیت، چیزی کمتر از اصل فعالیت علمی نداره...

وگرنه ممکنه تمام عمر یه نفر صرف اختراع چرخی بشه که قبلا شما اونو اختراع کردید و یا بالعکس...