دیپلماسی ظریف(روزنوشت)

این روزها اگر اهل سیاست هم که نباشید، کاهش شدید نرخ ارز و طلا و واکنش مثبت بازار به تحولات سیاسی، قطعن توجه شما را جلب خواهد کرد به تغییر  تحولاتی که حداقل در کلام و ادبیات دولتمردان ایرانی بوجود آمده و نتایج مذکور را در عرصه های مختلف به دنبال داشته است. دولت تدبیر و امید امروز در آوردگاهی تاریخی قرار دارد. آوردگاهی که می تواند در صورت دقت عمل و عدم تنگ نظری از جانب افراطیون، موجبات عبور ملت ایران را از پیچ تاریخی فراهم نماید. و در این میان مردان ِ کلیدی همچون محمد جواد ظریف، از کلید داران اصلی حل مسائلی هستند که سال هاست بدون راه حل باقی مانده. ظریف متفاوت است. ریشهایش را با تیغ انکارد می کند. خوشتیپ می گردد، فیس بووک باز ِ تیری هست برای خودش، و دیپلماسی عمومی را چه در قول و چه در فعل، کاملن میداند و ذاتن جاذبه ی او بر دافعه ی ناشی از ایرانی بودنش در دنیا می چربد. حالا این ظریف است که باید با ظرافت های دیپلماتیک، و نه با حرکات قهرمانانه و نمایشی و نه با جارو جنجال و هوچی گری، به حل فصل موضوعات و چالش هایی بپردازد که اتفاقن آنچنان هم ظرافتی ندارند.

(روزنوشت)

قبلنا فکر می کردم علت اینکه آدمها وقتی ازدواج می کنند، کمتر به سایر امور از جمله وبلاگ نویسی و فعالیت های مجازی می رسند، این است که ورود یک آدم جدید در زندگی، زمان را محدود تر می کند و علائق آدم را تقسیم  و اولویت ها را تحت الشعاع قرار می دهد. اما حالا که حدود یکی دو ماهی هست نامزد کرده ام، متوجه شدم که بخش کوچکی از این کمرنگ شدن در محیط های مجازی و محافل دوستانه بخاطر حضور یک انسان جدید در زندگی است و بخش اعظم آن ناشی از گرفتاری های الکی پلکی و بروکراسی های اداری است که خودبخود از پی ازدواج کردن پدید می آید. دقیقن مثه من که چند روزی همه ی فکر و ذکرم گرفتن یک نامه ی اشتغال به کار از اداره برای ارائه به بانک جهت اخذ چُس تومان وام ازدواج است. حالا مدارک ضامنین و کپی ها و مدارک همسر و غیره هم بماند برای بعد. در حقیقت همه ی این موارد باید مثه قطعات پازل کنار هم جمع شوند تا در نهایت فقط پرونده تشکیل شود و برویم در نوبت ِ بی سر و صاحاب بانک جا بگیریم.

صدور ِاین گواهی اشتغال بکار، کلهم نیم ساعت بیشتر زمان نمی برد لیکن از شانس ما قضیه ی امضای این گواهی خورد به استعفای معاون منابع انسانی و معارفه ی معاونت جدید. آن قبلی که حسابی در زمان تصدی گری اش خرابکاری کرد. خدا کند این یکی خرابکاری های آن را درست "بکند"... اصلن همه ی مسئله سر همین کردن است لا مصب...


********


امشب قرار است شام بروم پیش نامزد عزیزم (همین الانم باز اس ام اس زد).ساعت 6 آمدم خانه یه لباسی عوض کنم و خستگی به در کنم و بعد بروم. خوابم که نبرد، حوصله ی اینترنت هم زیاد نداشتم، زمان ِ تمرین گیتار هم نبود، کتاب خوانی هم حس و حالش نبود. لذا در این لحظات نشستم بعد از بوقی این شبکه ی آی فیلم را گرفتم ببینم چه خبر است. یک سریالی بوود چندش آور از اینهایی که طبق معمول یک زن و شوهر دارند کل کل می کنند و میلاسند و خانووم بعد از انداختن یک تیکه ی آبدر، از کادر خارج می شود و دوربین روی چهره ی مرد احمق زووم می کند که چطور مغلوب حاضر جوابیه همسر شیطون بلایش شده است. اصلن این احمق نشان دادن مردها در تلویزیون اپیدمی شده. انگار ضدحال خوردن و سه شدن، سرنوشت محتوم همه ی مردهاست. مامانم بنده خدا شانس آورد که این گلدان های گل مصنوعیش دم دستم نبود چون در این صورت هم گلدان تا الان شکسته بوود هم صفحه ی تلویزیون.


********


اگر اسپیکرتان روشن است و صدایی شبیه به زووووووورت یا زوووووووپ شنیدید، این صدای جر خوردن وبلاگ نویسی هست که دکمه ی "پ"ی کیبوردش درست تایپ نمی کند و مجبور است چندبار ، خزئبلاتش را بازخوانی کند....

فعلن.

(روزنوشت)

یکی از دوستام که با اَخویش زدن توو کار ِ پرورش کرم هایی که زباله رو تبدیل به کوود شیمیایی می کنه، امروز میگفت که کمپلت ضرر داده و همه پولهایی که وسط گذاشتن شغال خور شده .... نمی دونم از بین شماها، چن نفر دمبال کار و درآمد مستقل از طریق پیگیری ایده های خلاقانه بودین یا هستین. اما منی که چن سالی در به در پی این بوودم که خودم توو یه زمینه ای کار و بار راه بندازم و برای شخص خودم کار کنم، به رای العین دریافتم که اولن توو ایران، هر ایده ی اقتصادی که به ذهنتون برسه، مطمئن باشین قبلن یکی اوون مسیر رو رفته. ثانین همیشه حتی توو بکر ترین زمینه های کاری و سالم ترینشون هم باندهای مافیایی و زد و بندهای کثیفی وجود داره امکان حرکت و رشد رو برای آدمای صرفن فکور و قاعدتن بی مایه ای مثه من و شما خیلی خیلی مشکل می کنه. ثالثن هم اینکه توو هر کدوم از این زمینه های خود اشتغالی که بخوای وارد شی، آدمای اوون کار و شاغلین اوون حرفه، اونقدر از سختی ها و مشکلات کار برات روضه می خونن که یا کلن و جزئن می خوره توو ذوقت و بی خیالش میشی و یا اینکه این بگومگوها، خیر و برکت ِ کسب و کارت رو از بین می بره و زوودی مثه این رفیق ما کلله پا میشی.... و رابعن....و خامسَن.......و سادسَن و ........