-
برای سعید...
یکشنبه 7 اسفندماه سال 1390 23:07
پستی که ده روز قبل نوشتم ولی دلم نیومد بذارم: "فک نکنی یدفعه این چار کلاس درسی که خوندیم واسه ما مصونیت آورده ها، نه...خودت خوب میدونی کویر زمستوناش چقد سرده...حالا توو این سرمای خشک، بخوای یه پیچ مینیاتوری رو سفت کنی سخته...چه برسه بخوای کار کنی... ولی همونجا وقتی خبر رو شنیدم، آتیش گرفتم،...نه آتیش نه، الو...
-
روزهای آخر اسفند...
شنبه 6 اسفندماه سال 1390 23:48
اسفند ماه، برای من سرشار از تناقضات است...هوا از سویی هنوز سرمای زمستان را با خود یدک میکشد و از سوی دیگر ناخوداگاه نوید بهاری دل انگیز با درختان پر از شکوفه و چشمه های جوشان را میدهد....از یک سو غم و اندوه ناشی از گذر عمر و از سوی دیگر امید به زندگی دوباره و دیدن بهار...از یک سوو مرور کارهای نکرده در طول سال و از سوی...
-
رشته ی عاشقی...
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 17:25
رشته ی عاشقیم به تو باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک ..... .... ... .. . .. ... .... ..... باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک باریک...
-
می دونستی که چشات مثله یه نقاشیه؟؟؟؟؟
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1390 22:33
اول نوشت: اسپیکرها روشن............ میدونم منتظرید ...زیاد وقتتون رو نمیگیرم...فقط یه چند تا نکته کوتاه: 1) از همه دوستان گلم بی نهایت ممنون ... واقعا شما میتونستید به راحتی بی خیال شین و شرکت نکنید ولی لطف کردین و منت به سر من گذاشتید و شاید هم یه کوچولو اعتماد کردین....واقعا ممنون...دست همتون رو میبوسم. 2) از اوون...
-
غافیگیری از نوع فوق العاده ... و یا از نوع احمقانه...
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1390 21:08
اپیزود اول: رونالدینیو را نمی دانم بشناسید یا نه .... یک فوتبالیست برزیلی بوود با قابلیت های تکنیکی فوق العاده که هر چشمی را حیرت زده میکرد...دریبل ها، شوت ها، پا به توب و غیره، همه اش عالی بوود....یکی از حرکت های معروف رونالدینیو، این بوود که وقتی تووپ زیرپایش بوود و می خواست به فلان بازیکن پاس بدهد، به آن بازیکن...
-
نظر سنجی
دوشنبه 1 اسفندماه سال 1390 23:02
توجه! توجه! برای شرکت در بازیه وبلاگی تا چهارشنبه مهلت دارید. آخر هفته از چشم ها رونمایی خواهد شد. زمان دقیق رونمایی از چشم ها را شما مشخص کنید از بین پنج شنبه و جمعه شب، کدامیک را ترجیح میدهید. لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید. چشم ها خیلی زیبا هستن...الان شیطونه میگه چشم ها رو ور دارمو فرار کنم برم خارج. ولی...
-
معاون کلانتر...
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1390 00:19
معاون خواهش میکنم....ما رو دستگیر نکن...قول میدیم دیگه تخم مرغ ندزدیم.... وروجک های ناقلا...فک کردین میتونید از دست قانون در برید....حیف که الان کار دارم وگرنه جفتتون رو دستگیر میکردم معاون چیکار داری؟....نکنه میخوای بری برنامه بعدی رو ببینی؟؟؟ نه..می خوام برم توو بازیه وبلاگیه چشمها شرکت کنم... واقعا؟...چه جالب...ما...
-
جهت اطلاع...
جمعه 28 بهمنماه سال 1390 21:36
دینگ ...................... دینگ ...................... دینگ اینجا تهران است...رادیو قیچی عرض ادب و احترام و از این حرفا....به انضمام چند عدد نوشابه باز شده و کلی هندونه که زحمت بکشید خودتون یه جوری محترمانه زیر بغلتون جاش بدین... اجازه بدین اول خطبه یادی کنم از ملت همیشه صحنه دار، که با حضورشان در صحنه ها و سکانس های...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 01:38
تنها زبان نیست که حرف میزنه...چشم ها هم معمولا حرفهای زیادی برای گفتن دارن. شادی، غم، تفکر، صبر، مهربانی، خشم و ...همه اینها از اوون دست مسائلی هستن که معمولا چشم های افراد با زبان بی زبانی به طرف مقابل منتقل می کنن. و جالب اینکه بیشتر آدم ها متفق القول هستن که چشم ها نسبت به زبان، صادق تر هستن و معمولا دروغ نمیگن....
-
یک سوال ساده
سهشنبه 25 بهمنماه سال 1390 23:54
به نظر شما این چشم ها چی می خوان بگن؟؟؟؟ 1) دارن به صاحب وبلاگ فحش میدن. 2) دارن قربون صدقه مخاطب های وبلاگ میرن. 3) دارن لنز زیبایی و لوازم آرایشی رو تبلیغ میکنن. 4) دارن از نوسانات بازار مسکن شکایت میکنن. 5) دارن آرزو میکنن که یه شب هم که شده بتونن با مم.وتی تنها باشن و معاشقه کنن. 5) و شاید هم دارن از یک بازی...
-
و باز هم من و همسرم...
دوشنبه 24 بهمنماه سال 1390 23:15
حسین جان عزیزم جونه دلم قربونت برم . حسین جان چرا بهمن تموم نمیشه؟ پس کی اسفند میشه؟ دارم لحظه شماری میکنم. آخی...الهی من فدات شم جیگرم...بخدا راضی نیستم از الان واسه تولد من برنامه ریزی کنی. . تولد چیه بابا..می خوام توو ان.تخابات شرکت کنم. جانم؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 بهمنماه سال 1390 00:29
نه اینکه بخوای فک کنی حالا یه سیمرغ مثلا بلورین میتونه یکیو از فرش به عرش ببره و یا باعث این بشه که عده ای بابت انتخاب و برنده شدن بازیگر مورد علاقشون، تا صبح توو خیابونا جشن و پایکوبی راه بندازن،...اما اینکه نصف جمعیت مهناز افشار رو صدا بزنن و نصفه دیگه جیغ بکشن و ترانه علیدوستی رو به عنوان برنده خطاب کنن، و رضا...
-
باران
شنبه 22 بهمنماه سال 1390 00:30
تهـــــــــــــران
-
میم مثله...
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1390 19:28
اول نوشت: اسپیکرها روشن............... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . میم...مثله...معصومیت از دست رقته....
-
عقب افتاده...
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1390 00:51
امروز 19 بهمن ماه سال 90 هست. یعنی یک چیزی حدودا (شاید هم دقیقا) 40 روز تا پایان سال مانده...امسال برایم خیلی طولانی بود و زمستانش طولانی تر. یک جورایی گمان میکنم سن و سالم در این 28 سال گیر کرده و قرار نیست 29 ساله شوم. یعنی حساب که میکنم میبینم من الان خیلی وقت است که هر وقت کسی سن و سالم را میپرسد میگویم 28 سالم...
-
دهه فجر...
سهشنبه 18 بهمنماه سال 1390 22:52
دست روزگار که صفحات تقویم رومیزی رو ورق میزنه و به ایام موسوم به دهه فجر میرسه،...وقتی مثلا "بوی گل سوسن و یاسمن آمد" یا "ای مجاهد ای مظهر شرف" و یا "ایران ایران" رو میشنوی، یک حس شور و شوق و سرحالی و شایدم در مواقعی حس الکی خوش بهت دست میده.؟!!!... یا مثلا وقتی میگه "هوا دلپذیر شد...
-
به ترتیب سن...
شنبه 15 بهمنماه سال 1390 22:47
پس اگه بخواهیم دوستان رو به ترتیب سن و سال بچینیم، اینجوری میشه: 1)الهام 1355/12/27 عشق - جیگر - عسل - هنرمند - طراح - خواهر - یه پسر داره به اسم مانی، مثه ماه میمونه 2) محمدرضا (ممدو) 1361/2/13 رفیق- گل سر سبد جمع های دوستانه - فقط کافیه یک بار، یک بار باهاش باشی، محاله عاشقش نشی. دختر و پسر بودنت هم فرقی نداره توو...
-
تولد آسمونی ها
جمعه 14 بهمنماه سال 1390 22:00
اول نوشت: اسپیکرها روشن... . نمیدونید چه ذوقی داشت که اینهمه خاطره و این همه تولد رو خوندم و گلچین کردم و با دسته بندی (و البته بسته بندی) مهیای امشب کردم. از همه دوستان بی نهایت ممنون و سپاس گذاری کرده و مراتب تشکرجات را به عرض حضور مبارکه مکرمه معظمه تان می رساند. (آیکونه ماچ و بوس و بغل به پسرا و بای بای و تعظیم به...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 بهمنماه سال 1390 17:51
دوستانی که هنوز موفق به ارسال روز، ماه، سال، و شهر تولد و خاطره شان نشده اند بشتابند و تا قبل از ساعت 9، فایلشان را ارسال نمایند. امشب ساعت 10، از تاریخ تولد و خاطرات بسیار زیبای شما، رونمایی می شود.
-
بی ربط نوشته جات
پنجشنبه 13 بهمنماه سال 1390 15:54
1) آقا این مستجر دادن خانه جدید و جور کردن 20 میلیون تومان چک 29 بهمن شده داستان هزار و یکشب واسه ما...کلا مستجر جماعت مثه این که به خواب زمستونی رفتن و هیچ خبری نیست...دیشب بعد از n بار تماس گرفتن، یه گله پاشودن اومدن خونه رو ببینن...یه خانوم بوود با دختر و دامادش و 3 تا دختر مجردش که چون الان حس دخت ر بازیم نمیاد از...
-
روز ورزش
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1390 07:50
پرده اول: کلاس دوم ابتدایی بودم...مدرسه من و خواهرم چسبیده به هم بوود...یادمه اوون زمان یک روزی به عنوان روز ورزش مطرح بوود...تاریخ دقیقش رو یادم نیست ولی اگر اشتباه نکنم توو پاییز بوود...من به تقلید از خواهرم اوون روز با شلوار گرمکن رفتم مدرسه... روز ورزش توو مدارس اینجوری بوود که همه اوون روز با گرمکن میومدن و از...
-
نقشه راه
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 00:02
شاید چند سال پیش، اینجوری نبود که مثلا در یک جمعی، اینقدر آدم تحصیل کرده وجود داشته باشد....اما الان خصوصا در بین نسل جوان، کمتر کسی را می توان یافت که از تحصیلات آکادمیک برخوردار نباشد....به کامنت های شما هم که برای پست های قبلی گذاشته بودید نگاه میکردم، دقیقا همین مساله به ذهنم رسید که چقدر بچه های تحصیل کرده زیاد...
-
پنت هوس
جمعه 7 بهمنماه سال 1390 23:46
قبلا گفته بودم از سختی های خرید خونه..... قیمت ها با یک شیب خیلی وحشتناکی رو به بالا هست....خلاصه ما در اولین روز گشت و گذار به دنبال یک سر پناه، توانستیم یک پنت هوس گیر بیاوریم...یک آپارتمان طبقه چهارم با پارکینگ و انباری، حوالی غرب تهران (سمت میدان آزادی ..همان محله خودمان) ..... به متراژ 51 متر و به قیمت 75 میلیون...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 بهمنماه سال 1390 22:58
متاسفانه بازم محاسباتم درست از آب در نیومد.....شرمنده 11.30 آماده میشه......این عکسا خیلی دیر لود میشن بی پدرا
-
خرید خانه
جمعه 7 بهمنماه سال 1390 16:48
اصولا خرید خانه در هر کجا که باشد بسیار کار سخت و طاقت فرسا و گاهن غیر ممکنی هست....حالا چه رسد به تهران خراب شده که خرید خانه مانند این است که بخواهی بروی در صحرای آفریقا و از یک ماده شیر، یه لب بگیری و برگردی....یعنی گاو نر می خواهد و مرد کهن.....حالا اگر گاو نر و مرد کهن هم که باشی، هیچ تضمینی نیست که از نری و ایضا...
-
اخلاق ها روی اعصابها
پنجشنبه 6 بهمنماه سال 1390 16:17
اخلاقهایی از من، روی اعصاب دیگران: 1) معمولا با تاخیر سر غذا حاضر میشم. 2) همه کفشام رو میذارم جولو در تا هرکدومو هر وقت خواستم، پا کنم. 3) کسی خونه نباشه، عمرن تلفنا رو جواب بدم. 4) هر وقت برم سر یخچال آب بخورم، ظرفشو همونجور خالی میذارم توو یخچال. 5) معمولا چراغ بنزینم روشنه. 6) گوشی موبایلم، کنترل تلویزیون، پنل ضبط...
-
بخندیم با هم به هم
سهشنبه 4 بهمنماه سال 1390 21:11
تقدیم به همه دوستان....امیدوارم لبتون خندون باشه پ.ن: 1- اگر لود نمیشه، ریفرش کنید درست میشه 2- صدا رو هم بلند کنید
-
جدایی اصغر از مردم
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1390 09:01
این روزها بحث "جدایی نادر از سیمین" حسابی سر زبان هاست و شاید به زودی و با به چنگ آوردن اسکار، بازهم این اسامی، بیشتر در دهان ها بچرخد..... هرچند در بسیاری از وبلاگ ها و محافل، بحث هایی در مورد این اثر مطرح شده است، اما لازم دیدم من هم تحلیل شخصی خودم را به صورت منصفانه بنویسم. شاید بهتر باشد که اول مواضع...
-
آخر خط....
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 21:33
وختی در دوئل با سرنوشت و تقدیر، تمام تمرکز و فکرت را میگذاری، تمام داشته هایت را بکار میگیری و از همه اندوخته هایت مایه می گذاری، تا تو زودتر ماشه هفت تیر را بچکانی و آخر داستان را با دستان خودت بنا کنی و به قلم خودت مرقوم نمایی،.... درست همان لحظه که قدم دهم را برداشته ای و می خواهی برگردی و ماشه را بچکانی، همان لحظه...
-
سفر به بی نهایت
شنبه 24 دیماه سال 1390 23:08
اپیزود اول: این حق طبیعی هرکسی است که بتواند با خودش خلوت کند و مرور کند به آنچه بر او گذشته است...این حق طبیعی هر کسی هست که در خیالش بتواند پرواز کند....این حق طبیعی هر کسی است که بخواهد و بتواند سفر کند..... دلم سفر میخواهد....دلم می خواهد سفر کنم به بی نهایت .... دلم می خواهد بزنم به جاده هایی برای نرسیدن.... سفر...