خبرهای خووب

اپیزوداول: 

متاسفانه یکی دو روزی بوود کامپیوتر به طرز کاملا الکی آب روغن قاطی کرده بوود که با تلاش و ممارست حضرتموون امروز موفق شدیم ایشون رو دوباره بعد از یک عمل جراحی چند ساعته، به زندگی و آغوش خانواده برگردونیم.

 

 

اپیزود دوم: 

باز هم بنده با تلاش و ممارست مثال زدنیم (آیکونه یک آدم سخت کووش) موفق شدم فاطمه خانووم رو وادار کنم به نوشتن در بلاگ اسکای. ایشون ظاهرن یوزر و پسوورد وبلاگ قبلیشون در بلاگفا رو گم کرده بودن و خوب بخاطر اینکه شیرازی هستن و شیرازی ها هم به یک قضیه ای معروفن، لذا مدتی نمینوشتن. اما حالا قراره توو وبلاگ سفید و قشنگش، برای ما با قلم زیبا و طبع شعر لطیف و البته اشعاری که از شاعران بزرگ در ذهن داره، مطلب بنویسه. من به شخصه امیدوارم اولا تنبلی نکنه و هر وقت احساس کرد چیزی برای گفتن داره، دوستاش رو هم در شنیدن تجربیات و کشفیات درونیش شریک کنه و ثانیا امیدوارم وبلاگش تبدیل به غمنامه نشه و تعادل و بالانس در نوشته هاش حفظ بشه. فاطمه اینجا مینویسه.

 

اپیزود سوم: 

مدت ها توو ذهنم این بوود که یک بخشی راه بندازم به نام "گپ و گفت" که توو اوون با آدمهایی که بنظوم جالب میرسن، صحبت کنم. البته این گفتگوها و مصاحبه ها در بین وبلاگ نویس ها یک امر کالا رایج هست. اما من قصد دارم در بخش "گپ و گفت" علاوه بر وبلاگ نویس ها با هر آدمی که احساس کنم سوژه مناسبی هست برای حرف زدن، مصاحبه داشته باشم. 

فردا شب اولین گپ و گفت رو خواهید شنید بین من و ممدوسین، نویسنده وبلاگ قلمریزها

ممدوسین علاوه بر این که دوست من هست، در نویسندگی هم دستی بر آتش داشته و داره و لذا برای من سوژه بسیار جالبی بوود.

بنظرم گفتگوی زیبا، دوستانه، و بی پرده ای شده و من حتی از شخصی ترین مسائل زندگی ممدوسین هم پرسیدم و ایشون هم انصافا خیلی خووب و منطقی و راحت جواب داد. 

احساس میکنم برای شما هم حتما جذاب خواهد بوود... 

 

 

+شاید نفر بعدی برای گپ و گفت، خود شما باشید....

تکنولوژی تفکر

حتما شنیده اید که میگویند برای اینکه بتوانید به آرزوهاتان برسید باید بکجورایی به خودتان تلقین کنید و با تکنیکهایی، این مساله را ملکه ذهنتان کنید که شما میتوانید به آن آرزو برسید. مثلا اگر شما دوست دارید در رشته پزشکی قبول بشوید، بد نیست که مواقعی روپوش سفید بپوشید و خودتان را در قالب یک پزشک تصور کنید. یا اگر دوست دارید در فلان محله، فلان خانه شیک را بخرید، میتوانید هر رووز بروید در آن محله و چرخی بزنید و خانه مورد نظر را ورانداز کنید و چنین تصور کنید که قرار است بزودی مالک آن خانه شوید. در مواقعی توصیه میشود که رویاهایتان و آرزوهایتان را بصورت عکس به دیوار اتاق بزنید تا هر رووز و هر شب چشمتان به آن بیافتد و در ناخوداگاه شما تاثیر بگذارد. در این صورت هم تلاش شما برای رسیدن به آن بیشتر میشود و هم اینکه شما از فرطِ دیدن، کم کم آن رویا میشود ملکه ذهنتان و ناخودآگاه انسان یکدفعه چشمش را باز میکند و میبیند که به آن رسیده است.

جالب اینکه اصلا دراین مساله محدودیت وجود ندارد و انسان میتواند تمام رویاهای دست یافتنی کوچک و بزرگ خود را با این روشها، در ناخودآگاه خود وارد کند و جریان زندگی طوری برقرار شود که آدمی به آرزوهایش برسد.



پس با این حساب، برای منی که از دار دنیا، عاشق یک عدد پورشه سفید هستم، هم این قضیه صدق میکند. اگرچه با توجه به اوضاع مالی من خیلی بعید است که بتوانم به این آرزو برسم اما مطابق با گفته روانشناسان،  منی که واقعا عاشق این ماشین هستم، باید یک عکسی مثله عکس فوق را در چندین جای مختلف اتاقم نصب کنم تا وقت و بی وقت و گاه و بیگاه و شب و نصف شب و خلاصه دم به دقیقه چشمم به این پورشه نقره ای بیافتد و همینجور در ضمیرناخودآگاهم رسوخ کند که من باید به این ماشین برسم. و با همین منطق تلاشم را مضاعف کنم تا نهایتا یک روزی به این ماشین لوکس دست پیدا کنم. روانشناسان معتقدند که اگر این تکنیک، درست بکارگرفته شود، قطعا من هم مانند هر آدم دیگه ای میتوانم به خواسته ام برسم.

+ادامه مطلب در کامنت شماره 1

از نقد پذیری تا نقد گریزی

به عقیده من

علتِ این که............................ 

دیگران از دیدگاه ما،.................. 

نقدپذیر نیستند،......................

این است که،..........................

وقتی از کسی انتقاد میکنیم،....

دقیقا از همان موضع،...............

همان نقد،.............................

به خودمان.............................

وارد است..............................