جوونه دووآش از سر ِ آذربایجان تا خود ِ خیابون خوش، لوتی نبود که جخ یه بار گووزپیچ ِ مرام و معرفت ِ حاجیت نشده باشه... مشتی، باحال، نون بده، با وجود، با دل و جرات، اصلش نیگا میکردی قد 170 سانت بوود همش تخم ... دم و دستگاه و تشکیلات و کمرم که توو هفتاد سالگی عینهو شِوِرلت کابریس کلاسیک کار میکرد ... تو نمیری زن نبود از دومتریش رد شه و حامله نشه... راه که میرفت گُنده قماربازها و تَل بازای تهرون براش تا کمر دولا پهنا میشدن. جلال و جبروتش لاکردار سر به فلک میسایید. ته سیبیلای قیطونی رو که میداد بالا، لُنگ و تمبونی بوود که از تن نامرد جماعت میافتاد پایین.
از دم ِ دووکونش که رد میشدی باس حتمن میرفتی دو سیخ کباب میزدی به رگ مهمون ِ حاجی و اگه نمیرفتی تو بودیو حاجی و فحشای کش دار...
اون روزی که جنازش رو آوردن کسی باورش نبود حاجی مُرده باشه، یعنی اصلش از محالات بوود به مولا...مگه حاجی چش بوود که مُرد...
قربونعلی عریضه نویس راس میگفت... حاجیو مردم حریف نبودن...عزرائیل حریفش نبوود... خود ِخدا هم مال ِ این صوبتا نبود.
حیف ِحاجی با این پسرای گُه....