ناخلف

جوونه دووآش از سر ِ آذربایجان تا خود ِ خیابون خوش، لوتی نبود که جخ یه بار گووزپیچ ِ مرام و معرفت ِ حاجیت نشده باشه... مشتی، باحال، نون بده، با وجود، با دل و جرات، اصلش نیگا میکردی قد 170 سانت بوود همش تخم ... دم و دستگاه و تشکیلات و کمرم که توو هفتاد سالگی عینهو شِوِرلت کابریس کلاسیک کار میکرد ... تو نمیری زن نبود از دومتریش رد شه و حامله نشه... راه که میرفت گُنده قماربازها و تَل بازای تهرون براش تا کمر دولا پهنا میشدن. جلال و جبروتش لاکردار سر به فلک میسایید. ته سیبیلای قیطونی رو که میداد بالا، لُنگ و تمبونی بوود که از تن نامرد جماعت میافتاد پایین.

از دم ِ دووکونش که رد میشدی باس حتمن میرفتی دو سیخ کباب میزدی به رگ مهمون ِ حاجی و اگه نمیرفتی تو بودیو حاجی و فحشای کش دار...

اون روزی که جنازش رو آوردن کسی باورش نبود حاجی مُرده باشه، یعنی اصلش از محالات بوود به مولا...مگه حاجی چش بوود که مُرد... 

قربونعلی عریضه نویس راس میگفت... حاجیو مردم حریف نبودن...عزرائیل حریفش نبوود... خود ِخدا هم مال ِ این صوبتا نبود.

حیف ِحاجی با این پسرای گُه....

نظرات 10 + ارسال نظر
یک پیر یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:13 ب.ظ


کی اینجوری حرف میزده و لات بازی در میاورده ؟ ها کی ؟

با این تعریف و تفاسیر همون که بهتر مرد والا .

رویا یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:23 ب.ظ

داااووشه من...غمتو نبینم هرگز...

لی لا یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:42 ب.ظ http://halogen1983.blogfa.com

سلام.
چه ادبیات عجیبی !!
مخصوصا خط اولشو خودمو کشتم تا فهمیدم چی میگه، ولی بعدشو افتادم رو غلتک....

بقول داداشم گفتنی: حاجیِ مذکور عادت نداشت بمیره

ممدوسین یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ب.ظ http://qalamrizha.blogspot.com

سابیلیکوم داش اُسِن
اصاً این توک قلمت که میچرخه واااا کاغذ روح آدم سیفیت میشه صیغلی میشه به مولا
جون داداش خعلی صفا کردم. وختی مینویسی انگار که ریحون میکاری دااا
ناز قلمت

فاطمه یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:04 ب.ظ

پسر کو ندارد نشان از پدر
تو بیگانه خوانش نخوانش پسر....

یادم به این بیت افتاد

نون الف یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:39 ب.ظ http://lore.blogsky.com

belladona یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:04 ب.ظ

اولش حسابی خندیدم والله خدا بگم چیکارت نکنه با این حرف زدنت یعنی چی خانوم نبود از دو متریش رد بشه فلان ولی خط آخرش درد داشت و البته منم دیدم از این مدل والدین باجربزه و بچه های بی عرضه و واقعا سواله واسم چرا؟

محمد دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:13 ق.ظ http://migam.blogsky.com

داآش من , حاجی تو هاشمی و دامپزشکی و اشرف پهلوی هم برو بیایی داشت
امان از دست این اولاد که ما خودمونم شاملش میشیم .
همینه که بهترین دعا اولاد خوبه .

belladona دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ق.ظ

ببخشید مث اینکه یه اشکال از وبلاگ ما دست شما جا مونده میشه مرحمتش بفرمایین؟مرسی

طراوت دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:32 ق.ظ

خب؟!
کی بود این آقا گردن کلفته؟! چی شد؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد