مردم...اختلاف مسئولین...گرانی های فزاینده

میگن یه پسره با دوست دخ.ترش میره بیرون. شب که میشه دست ِ دختره رو میگیره و میبره انتهای یک کوچه ی بن بست ِتنگ و تاریک که تهش درب یه خونه بوود. بعد شلوار و زیر شلواری و زیر ِ زیرشلواری رو تا سر زانوش میکشه پایین. یه دستش رو میزنه به کمرش و دست دیگرش رو هم تکیه میده به دیواره کنار ِدرب و به دوست دخ.ترش میگه "بیا بخور"...دختره میگه زشته نمیشه اینجا، اما پسره هی اصرار میکنه که باید بیای بخوری. از پسر اصرار و از دختر انکار و همینجور سر ِخوردن و نخوردن و زشت بودن و زشت نبودن ِ قضیه بحث میکردن که یهو یکی از طبقه ی سوم ِ خونه ای که انتهای کوچه ی بن بست بوود سرش رو میکنه بیرون و رو به پسره میگه " دیووس دستتو از رو زنگ بردار من خودم میام میخورم...".
...
دیگه شرمنده از این مودبانه تر و سر بسته تر نمیشد گفت.

دنیای جدید...دنیای وسیله های هدف ساز

اما در دنیای جدید که تکنولوژی از میوه های نوع تفکر و فلسفه ی چنین جهانی است، وسیله ها همچون گذشته آنقدر ها هم بی اراده و دست و پا بسته نیستند. در چنین جهانی اینگونه نیست که شما هدفتان در زندگی معلوم باشد و یک سری وسیله هم جهت نیل به اهداف در دسترستان که بسته به مزاج و اخلاق یا امکاناتتان از آن وسیله استفاده کنید.

...

خیر

...

در دنیای جدید وسیله ها از حالت برده بودن در آمده و زنجیرها و بندهایشان را پاره کرده اند و در برابر انسان و اهدافش موضع گیری دارند. شاید این  وسیله ها همچنان بی جان و "شیء" باشند اما در درونشان قوه های عجیبی نهفته است که می تواند سرنوشت و اهداف جدیدی برای انسان تعیین نماید. قالب این وسائل با خود یک فرهنگی را هم حمل می کنند. مثلن فرهنگ استفاده از تلفن همراه، فرهنگ آپارتمان نشینی، فرهنگ فوتبال، فرهنگ رانندگی و بسیاری از خرده فرهنگ های دیگر. به عبارتی شما با استفاده از هر وسیله ای مجبورید قواعد و ضوابط خاصی را هم رعایت کنید. این قواعد و ضوابط نه تنها ظاهر، بلکه باطن زندگی ِشما و اهدافتان را هم در زندگی عوض می کند. شما بسته به نوع وسایلتان مجبورید رفتارهای خاصی بروز دهید. با اقشار خاصی ارتباط داشته باشید. در مکان های مشخصی حاضر باشید. و اهداف خاصی را دنبال کنید. 

...

امروزه گوشی ِ تلفن همراه، آنقدر امکانات و آپشن های متنوع در اختیار کاربر می گذارد که وی معمولن هدف اصلی از استفاده از این وسیله را که همانا برقراری ارتباط با دیگران است فراموش کرده و لذا یک سری اهداف جدید نظیر استفاده از اینترنت، استفاده از GPS، و .... ناخوداگاه برای کاربر تعریف می گردد. همین اینترنت که به نظر مطیع ترین و فرمانبردارترین و خدوم ترین وسیله برای رسیدن به اهداف است، می تواند با یک سرچ ساده یا مثلن امکانات گوناگونش چنان بر روی ذهن انسان تاثیر بگذارد که هدف وی در زندگی و جهت گیری و تصمیم گیری هایش را کاملن دگرگون نماید. 

...

اینها اصلن و ابدن موضع گیری در برابر علم و تقابل با تکنولوژی نیست. اینها برای بسیاری از فلاسفه ی بزرگ و انسان های اندیشمند، مساله هست. ما چه بخواهیم چه نخواهیم، در دنیای جدید با وسایلی سروکار داریم که کنترلشان از دستمان خارج شده و ما را به هر سو می کشانند. همه ی ما محصور یک چنین جهانی هستیم و در جهت اهداف از پیش تعیین شده ای حرکت می کنیم. 


وسیله ... هدف...دنیای قدیم

در دنیای قدیم نیز، بحث هدف و وسیله وجود داشته است. آدمیزاد یک سری اهداف معین داشت و برای رسیدن به این اهداف می توانست از بین وسایل موجود، یکی را انتخاب کند. 
در دنیای قدیم اینکه هدف وسیله را توجیه می کند یا خیر نیز مطرح بووده. عده ای بر این عقیده بودند که اصلن و ابدن وسیله اهمیتی ندارد و این هدف است که امری اصیل بوده و لذا می توان برای رسیدن به هدف از هر وسیله ای استفاده کرد. اگر هدف رسیدن از این شهر به شهر دیگر است، این مسیر را می توان با هر وسیله ای پیمود. در مقابل عده ای هم که پیرو یک پارادایم اخلاقی بودند، استفاده از هر وسیله و ابزاری را جهت نیل به اهداف جایز نمی دانستند. لذا این اخلاقیات بوود که حکم به موجه بودن یا ناموجه بودن وسیله می داد.
اما در اینجا اینکه هدف در دنیای قدیم توجیه کننده ی وسیله بوده یا نه و نقد ِدیدگاه موافقین و مخالفین این تفکر، مد نظر ما نیست...
 نکته ی ظریفی که برای ما باید مهم و محل تفکر باشد اینست که در دنیای قدیم که مهمترین محصول آن دین بوود، وسایل مختلف جهت رسیدن به اهداف گوناگون، فارغ از موجه یا نا موجه بودن، یک "برده" بودند. یک نوکر بودند. بی روح و جان بودند. از خوشان هیچ هویتی نداشتند و هیچ تاثیری در زندگی نوع بشر نمی گذاشتند. وسایل فقط و فقط نوکران انسان بودند برای رسیدن به اهداف گوناگون. حال ممکن بوود استفاده از بعضی از این وسایل در نظر اخلاق گرایان موجه باشد و استفاده از برخی ناموجه. اما در هر دو حال، این وسایل، یک مشت بنده ی بی چون و چرا و عبد عبید بودند برای دستیابی انسان به اهدافش. هیچ گونه تاثیری روی هدف نمی گذاشتند. منفعل، فرمانبردار، و صرفن پله ای برای رسیدن به غایت محسوب می شدند.
ادامه دارد...