پایان راند دوم ِ اثاث کشی...کارگران مشغول کارند


واقعیت این است که این دو کارگر ریقو و زپرتی را که در عمق عکس مشاهده می کنید، پنج برابر ِ کاری را که ما طی دو روز انجام دادیم در ظرف کمتر از یک ساعت و نیم انجام دادند...وقتی صمد و یار ممد گفتند که از طرف شرکت باربری برای جابجایی مبل ها و ویترین و فرش دسباف و مهمتر از همه کتابخانه ی غول پیکر آمده اند، اولش خنده ام گرفت اما همین دو کارگر زحمت کش لاغر اندام جوری این همه اثاثیه را از این خانه به طبقه ی پنجم خانه ی جدید بردند که خداییش کارشان ایول داشت و برای بنده خیلی غیر طبیعی بوود.....یعنی حاضرم به همه ی مقدساتم قسم بخورم فرش دستباف بالغ بر 200 کیلو وزن داشت اما همان آقایی که پشت به دوربین نشسته، فرش را کول کرد و د ِ بدو. حالا ندو، کِی بدو.....در این تصویر در حالی که همه اثاثیه منتقل شده و فقط کتابخانه باقی مانده بوود، برایشان نان و پنیر و چایی آوردم و گفتم بخورید که اصل ِ کاری مانده . منظورم همان کتابخانه بوود. یار ممد بلافاصله گفت: "اصل کاری خداست"....من کم کم به این نتیجه رسیده ام که اگر بعضی مواقع حرف نزنم کسی نمی گوید فلانی لال است. خلاصه که نان این بندگان خدا هم واقعن از لای سنگ در می آید. به زحمت. با سختی زیاد . کاش همیشه یادم باشد به این قشر از جامعه. کاش مواقعی که بهانه گیر می شوم و به زمین و زمان گیر می دهم، یادم باشد یک سری از بندگان خدا هم در این دنیا وجود دارند که سختی های خیلی زیادی می کشند و این مدلی روزمرگی هایشان را سپری می کنند. راستی اینها وقتی به خانه می روند، با زنهایشان چگونه حرف می زنند، اصلن اعصاب دارند برای قربون صدقه رفتن، آیا مستقیم می روند سراغ امور زیر لحافی، آیا بر خورشان تحکمی است، ..... جان؟ ...... خیلی زر می زنم؟ .... ببخشید.


/////////   \\\\\\\\\


این وسط متین هم گیر داده بوود که دایی منم بزرگ شدم  می خوام کارگر بشم. شاید اگر مثلا 20 سال پیش در این پوزیشن قرار می گرفتم، یک جفت سیلی نر و ماده حواله اش می کردم که کارگر چیست. تو باید دکتر شوی. تو باید مهندس شوی. اما الان مجبور شدم خیلی هوشمندانه حواسش را از طرح ِ یک همچین آرزویی پرت کنم. احتمالن خودش  در آینده وقتی بزرگ شد خواهد فهمید که همه ی همسن و سال های دایی حسین اش که اصلن دنبال درس نرفتند، هر کدام در این مملکت یک گهی شدند اما دایی ِ مثلن تحصیل کرده اش هنوز همان آقایی که هست، هست!



کال بازی، ... جلو پای ِماه عسل


1)






2)






3)






4)






5)






6)






7)






8)






9)






10)



زندگی یعنی همین کال بــــــودن ها

زندگی یعنی همین رسیدن ها

یعنی همین پختگی ها

همین مُردن ها...