آدم هنرمند، همه چیزش هنرمندانه است...حرف زدنش، نفوذ کلامش، شعر خواندنش، کاریکاتورهایش، طنازی اش، همه چیزش استادانه است. مثه کی؟مثه توکای مقدس... من عاشق این پست توکا هستم که در بیان علت مهاجرتش به کانادا نوشته است: "از زندگی مجرمانه خسته شده بودم... به چند پسر و دختر طراحی درس میدادم که مجاز نبود، برای طراحی از مدل زنده استفاده میکردم که مجاز نبود، سر کلاس صحبتهایی میکردم که مجاز نبود، بجای سریالهای تلویزیون خودمان کانالهایی را تماشا میکردم که مجاز نبود، به موسیقیای گوش میکردم که مجاز نبود، فیلمهایی را میدیدم و در خانه نگهداری میکردم که مجاز نبود، گاهی یواشکی سری به "فیس بوق" میزدم که مجاز نبود، در کامپیوترم کلی عکس از آدمهای دوستداشتنی و زیبا داشتم که مجاز نبود، در مهمانیها با غریبههایی معاشرت میکردم که مجاز نبود، همهجا با صدای بلند میخندیدم که مجاز نبود، مواقعی که میبایست غمگین باشم شاد بودم که مجاز نبود، مواقعی که میبایست شاد باشم غمگین بودم که مجاز نبود، خوردن بعضی غذاها را دوست داشتم که مجاز نبود، نوشیدن پپسی را به دوغ ترجیح میدادم که مجاز نبود، کتابها و نویسندههای مورد علاقهام هیچکدام مجاز نبود، در مجلهها و روزنامههایی کار کرده بودم که مجاز نبود، به چیزهایی فکر میکردم که مجاز نبود، آرزوهایی داشتم که مجاز نبود و... درست است که هیچوقت بابت این همه رفتار مجرمانه مجازات نشدم اما تضمینی وجود نداشت که روزی بابت تکتک آنها مورد مؤاخذه قرار نگیرم و بدتر از همه فکر اینکه همیشه در حال ارتکاب جرم هستم و باید از دست قانون فرار کنم آزارم میداد"
مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان در اقصی نقاط کشور، با آداب و رسوم مختلفی برگزار میگردد که علاوه بر مباحث اعتقادی، دارای ارزش هنری و جذابیت های بصری فراوان می باشد.
محمدحسین با دوربین عکاسی اش به منطقه بازار و چهار راه گلوبندک که از مناطق قدیمی تهران است، رفته بوود تا بخشی از زیبای های مراسم عاشورا و تاسوعا را از قاب نگاه تیز بینش ثبت و ضبط کند ... تعداد عکس ها به گمانم بیش از 150 تا بوود ... در اکثر قریب به اتفاق عکس ها، آنچه جلب توجه می نمود، وجود انسان ها در تصاویر بوود ... گویی عکاس ما واکنش های مردم در سنین و اصناف مختلف را نسبت به مراسم سوگواری حضرت عشق، دستمایه قرار داده بوود .... هرچند در برخی از تصاویر، آداب و سنن و جلوه های هنری، بیش از عوامل انسانی جلب توجه می نمود.
.
اما این حقیر از این میان، 35 عکس را انتخاب نمودم.... دلیل انتخاب این عکس ها هم در حقیقت ... علاقه ذاتی اینجانب به آوانگاردیسمی است که از پس چهره های رئالیستی مردم برمی آید.
شما هم نظراتتان را نسبت به تک تک عکس ها می توانید بیان کنید و ایضا برداشتتان و انتخابتان را...
با سپاس مجدد از ممدوسین عزیز، عکس ها را می توانید در ادامه ببینید.
ادامه مطلب ...دیروز فاطمه میگفت بچه ها چه جدی و غمگین شده اند .... خدا خودش شاهد است که شرمنده شما شده ام این چند روزی ... حقیقتا دلم نمی خواهد چشمان نازنینتان این خانه را اینقدر غمگین ببیند و اینجا را هم حریم شخصی خود نمی دانم که بگویم به کسی دخلی ندارد... اما چه کنم این روزها حال و روز غریبی دارم ... کاش میشد به قول مهتاب از خاطرات عبور و به فکر آینده بوود و برنامه ریزی کرد ... اما نمی شود از بعضی اتفاقات و احوالات به سادگی گذشت ...
دیروز یا شایدم پریروز (همین تاریخ ساده هم در ذهنم یافت نمی شود) با محمدحسین بوودیم و پیرامون عاشورا حرف زدیم و عکس های عاشورایی محمدحسین را دیدیم و لذت بردیم ... دوست داشتم این روزها یک مسابقه عکس با موضوع عاشورا در این خانه برگزار کنم که متاسفانه نشد و حوصله ای هم از برایم نمانده بابت اش...
اما عکس های زیبای محمدحسین بسیار دلربا بوود و مرا واداشت به ایجاد جعبه ای با عنوان برداشت آزاد که از این پس مطالب و عکس ها و اشعار دوستان را که به نظرم قابل عرضه باشد، در آن می گذارم... باشد که مورد پسندتان آید...
امشب ساعت 11، از میان انبوه عکس های جالب و زیبای عاشورایی محمد حسین، تعدادی را به انتخاب حقیر و به صورت برداشتی آزاد، خواهید دید...