سفر به بی نهایت

اپیزود اول: 

این حق طبیعی هرکسی است که بتواند با خودش خلوت کند و مرور کند به آنچه بر او گذشته است...این حق طبیعی هر کسی هست که در خیالش بتواند پرواز کند....این حق طبیعی هر کسی است که بخواهد و بتواند سفر کند..... 

دلم سفر میخواهد....دلم می خواهد سفر کنم به بی نهایت .... دلم می خواهد بزنم به جاده هایی برای نرسیدن.... سفر را مقصد و مقصود نمی بایست ..... مقصد و مقصود در ذاتش ماندن است و این برخلاف رفتن و گذار مداوم و پیوسته و آهسته ی مسافر است.

دلم سفر می خواهد.....سفری به بی نهایت..... از جاده هایی برای نرسیدن......





اپیزود دوم:

دوست خوبه من و شما، فاطمه خانوم قراره چند روزی به مسافرت بره .... کسی که بی اغراق یکی از نازنین های روزگار هست ... این برای من یعنی قراره مدتی در فضای مجازی هم تنهاتر بشم و نمی تونم کامنتهای خوب و صمیمیش رو اینجا ببینم .... امیدوارم هرجا که میره درکنار خونوادش سالم و سلامت باشه و زودی برگرده که ما منتظرشیم.




اپیزود سوم:

نمی دونم میشه یک پست کم ارزش اینچنینی رو به کسی تقدیم کرد یا نه...... با این حال دوست دارم با تمام وجودم این پست و آهنگش رو تقدیم کنم به روح بزرگ استاد بابک بیات که هنرش هنوز هم در رگ نسل های مختلف جاری هست...... تقدیم به کسی که نخواست بماند و سفر کرد .

نظرات 7 + ارسال نظر
فاطمه یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ق.ظ

قربانت. منم دلم برا این خونه و صاب خونه نازنینش و همسایه هاش تنگ میشه به امید دیدار مجدد .
خدا نگهدار همگی

ممدوسین یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:25 ب.ظ http://https://www.google.com/reader/view/?hl=en&tab=my

ای پرنده مهاجر ای پر از شهوت رفتن...
ای رفیق بلند بالا...
برای فاطمه سفر خوب و مفرحی رو آرزو می کنم.

یک پیر یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ب.ظ http://arshadane.persianblog.ir

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هرکجا هست خدایا به سلامت دارش ...
فاطمه خانوم ایشالا به سلامت برگردین...
خوب این پسر ما رو هم ببرین دیگه ...همه رفتن کسی دورو برش نیست...دلش سفر میخواد دیگه...
مسلما احترام کیلویی یا متری نیست ..انچه از دل بر اید لاجرم بر دل نشیند ...من هم برای داشتن همچین استادی از خدا ممنونم...

طراوت دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:06 ب.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com

به کجا چنین شتابان؟!
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
...
همین به ذهنم رسید
سفر بیخطر


هی ی ی ی بابــــــــــــــــــــــــــــــــــــک بیااااات؟
کجای ی ی ی ی ی ی ی ی ی؟

یاسی دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ب.ظ

سلام.ایشالا فاطی جان سفر شاد و قشنگی تو این فصل زیبا داشته باشه.دعای ما پشت و پناهشه.و اما حسین جان...
عزیزم....
بیا ره توشه برداریم.قدم در راه بی برگشت بگذاریم.
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است....به بینهایت هم که بریم آسمانش همین رنگه.این زمین و آدماشن که رنگارنگن....

کورش سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ

آن سفر کرده که صد غافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش....

ندا سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://lore.blogsky.com


این همه ادم اینجان باز فاطمه که میره احساس تنهایی داری؟؟

دم فاطمه گرم که انقد معرفت داره که نبودش برا دوستاش یعنی تنهایی
امیدوارم زودی برگردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد