تبریک متفاوت

یکی از دوستان وبلاگی که ظاهرن هنوز حال و هوای کودکی را به دندان گرفته و با خود به این ور و آن ور می برد، برای مادر عزیزش یک تبریک متفاوت فرستاده که شنیدنش برای شما هم خالی از لطف نیست...البته من در دنیای حقیقی اگر با کسی برخورد کنم که ای مدلی حرف میزند حتما با امبردست، دماغش را میکنم...

اما ایشان با توجه به اینکه بنده را در صورت انجام هر حرکت اضافی، تهدید به قتل کرده اند و با توجه به سوابق قبلیشان که نشان میدهد در این زمینه ها مرد عمل نیز هستند، لذا در قبال این فایلشان سی ا ست سکوت رسانه ای را در پیش گرفته و ضمن عذر خواهی از تمام نوع بشر بخاطر این صدا، روز مادر را هم به مادر بزرگوارشان بصورت شدید الحنی تبریک میگویم.


تبریک صوتی 


سلام آقای دوست! چطوری شما؟
ببین این صدای من برا تبریک روز مادر؛ ولی یه شرط داره! بهم نخندی که از تو صفحه مانیتورت میام بصورت مجازی مرتکب قتل میشم هااااا
ترجیح دادم به جای اینکه رسمی به مامان جونم تبریک بگم؛ با زبونی صحبت کنم که همیشه تو خابگا کارمونه یه جورایی عادت کردیم دیگه! میدونم خیلی هم بده! ولی چه کنیم! از دست این هم اتاقی ها
حجمشم اگه زیاده خودت کمش کن! نه که فک کنی بلد نبودم هاااااا؛ نه؛ دیگه خواستم بسپرم به خودت.

http://s3.picofile.com/file/7375781612/Sound_clip_17.mp4.html


طراوت

یاس کبود

میدانی بانو، امشب اصلا حال و هوای نوشتنم نبود. حالا چه شد که این موقع شب یادم به شما افتاد، نمیدانم...اما باور کنید شما خیلی با بقیه فرق میکنید اصلا نشستنتان بر قلب من همینجور ناخوداگاه و حسی هست...بانو من نمیدانم این چه سریست که آدم میخواهد زادروزتان را هم تبریک بگوید چشمانش بارانی میشود...راستی بانو میدانستید که ما کوه را با قله اش میشناسیم، میدانستید ما آسمان را با خورشید میشناسیم و باغ را با گلهایش؟!..حالا اینکه بعد از پرکشیدن شما، یاسهای باغتان را پرپرکردند، بماند...اما میخواستم بگویم من زن بودن را هم با شما معنا میکنم و در شما میبینم...بانو میدانم که همین چند لحظه شاید مهمان ما بودین و باز هم میروید در پیچ و خم زمانه اما اگر دوباره گذرتان به خیال ما افتاد، این بار از غربتتان بیشتر برای ما بگویید...ما منتظر می مانیم بانو تا شما دوباره به قلب ما نظر کنی و تا آن زمان نمازمان را با ذکر شما اقامه میکنیم.
اشهد ان فاطمه الزهرا عصمت الله الکبری...
.
.
+تبریک روز مادر اینجا