جریان سیال زندگی

زندگی، محصول ِ جریان پیوسته ای از آنات است. به واقع اگر بخواهیم درست به موضوع بنگریم، اینجور می شود که هر لحظه از زندگی، شبیه یک پلان است، شبیه یک عکس است، یک فریم است. گاهی ممکن است آن فریم خیلی مسخره و مزخرف به نظر بیاید. اما چیده شدن این فریم ها و عکس ها کنار هم، جریانی هدفمند و غالبن با ارزش را بوجود می آورد. مثلن اگر از یک آدمی که مشغول غذا خوردن هست چند عکس پی در پی بگیرید خواهید دید در هر عکس لب و لوچه طرف کج و ماوج و حال به هم زن است و آدم رغبت نمی کند بقیه عکس ها را ببیند. اما چیده شدن این عکس ها و ایجاد فیلمی از غذا خوردن ِ با تومانینه ی یک انسان با نزاکت، حس بسیار مثبتی را در انسان بوجود می آورد...یا مثلن عکس ِ آدمی که در حال رقصیدن است، اصلن و ابدن جالب از آب در نمی آید و انگار طرف در حال ژانگولر بازی و فرو نهادن ِ شلنگ و تخته هایش است. حال آن که فیلم ِ همان رقص می تواند بخش اعظمی از زیبایی و هارمونیک و ریتمیک بودن ِ حرکات موزون را به بیننده منتقل کند...نتیجه اخلاقی این پست این است که شاید بهتر باشد در مواجه با ناملایمات و سکانس ها و فریم های نادخ ِ زندگی، با یک همچین طرز تفکری به موضوع نگاه کنیم و بخاطر داشته باشیم که این فریم ناراحت کننده در نهایت برای تکمیل تئاتر زندگی که در کل، جریان مثبت و مبارکیست، لازم است.  

 

ادامه ی مطلب در کامنت شماره ی 1) 

نظرات 15 + ارسال نظر
قیچی پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:57 ب.ظ

البته دروغ چرا، اگر پای رقصیدن خانوم های عکس ِ این پست در میان باشد، من یکی غلط بکنم که بخواهم آن فریم را رد کنم. بس که بی شرف ها تراش خورده اند. بس که لامصصبند. بس که سگ مصصبند.

یاسی جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:24 ق.ظ

حسین خداییش این عکسه خانمه تراش خورده هست؟؟؟؟جدی لامصبه؟؟؟
اصلن هم قشنگ نیست(آیکونه یه آدم منطقی که اصلن حسود نیست)
ولی نتیجه اخلاقیه پستت و دوست داشتم.

موبیوس کبیر جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:28 ق.ظ http://drstrangelove.persianblog.ir/

عارض محضر مبارکم که به قولی زندگی انتگرال است. همچین که نوارهای المانی را کنار هم میگذاریم یک بالاتر یکی پائینتر.
اما وقتی انتگرال گیری در پایان بازه تمام می‌شود سطح زیر منحنی معلوم می شود. منحنی ای که مثل زندگی بالا و پایین دارد.
در خصوص پست در کامنت هم بگویم که یک انتگرالی دارم که جان میدهد برای گذتشتن پشت دیفرانسیل این جیگر طلاها

خاصیت مشتق هم این است که درجه ی توابع را یکی کم می کند و انحنا را تبدیل به خطی راست می نماید.
پشنهاد میکنم قبل از آچار کشی کردنه دیفرانسیل اینها، یک مشتقی از انتگرالتان بگیرید.

رویا جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:08 ق.ظ

1.به شدت با خوش تراش بودن و خوش استیل بوودن رقاصه ها موافقمم.
2.فریم های زندگی و چیدنشان کنار همدیگه و ایجاد یک سکانس و به تناوب اوون یه فیلم از زندگی،(حالا توو موقعیت ها و شرایط متفاوت ) خیلی نگاه جالبیه و خیلی نگاه موشکافانه ایی هستش.
3.راست و درستش هم،همینه که ریز و درشتو بالا و ایینزندگی رو کنار هم دید و چید و نهیتا از همین برش ها و تیکه عکس ها و فریم ها،یه فیلم موفق و تاثیر گذار ساخت.

شکوفه جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:45 ق.ظ

نچ...


نه صحنه های زشت زندگی رو میشه با این فکر تحمل کرد نه اینا خوش تراش و خوشگلن...

طراوت جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:30 ق.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com

خیلی جالب توصیف کردی؛ نگاه متفاوتی بود.
اما گاهی واقعا نمیشه اون سکانس های تلخ زندگیو اینجوری تحمل کرد؛ سخته؛ نمیشه

ولی رقاصه ها خوشگل و خوش تراشن

نون الف جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:54 ق.ظ http://lore.blogsky.com

دروغ چرا عکس رو نه تو عکس دوس دارم نه تو فیلم :|
رقص فقد وقتی خوبه که خودت وسط گود باشی

نون الف جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:57 ق.ظ http://lore.blogsky.com

در ضمن دکتر در جوابت باس بگم ، اون وبلاگ شاعرانه اس کلن، قرار نبود چیز دیگه ای توش باشه ، حالا گاهی دلتنگ میشم و یه سری چرت و پرت مینویسم اونجا ، اما اصل قضیه شعر و شاعرانه نوشته هاس.

تازه از این به بعدم کمتر میبینید منو ، راحت میشید از دستم :(

belladona جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:39 ب.ظ

این رقصه؟ من فک کردم یه جور پانتومیمه آخه رقاصا معمولا عشوه گری می کنن لبخند می زنن! من از چهره ی وسطیه خوشم میاد ولی استیل سمت راستیه رو بیشتر دوست دارم و همچنین بزار این مژده رو بهت بدم که در وطن ما دخترا همشون خوش استیلن مگه اینکه خلافش ثابت بشه می فهمی که؟!
من خیلی از این پستت خوشم اومد و واقعا ای ول.تئاتر زندگیت سراسر زیبایی و کمال دوست جون.

موبیوس کبیر جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:23 ب.ظ http://drstrangelove.persianblog.ir/

سپاس برادر از توصیه ات.
باهاس مشتق نامحدود ار انتگرال سطح بسته بگیرم!

فاطیما جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:29 ب.ظ http://muddy.blogfa.com

چدر پستت کمکم کرد که الان حالم بهتر بشه..ممنون..ممنون به خاطر ِ نگاهت...

فاطمه شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:25 ب.ظ

به هرحال ناملایمات زندگی هر نتیجه ای که داشته باشه آدم رو آزرده میکنه.
این چیزه جدیدی نیست .قانونه دنیاس، قانونه روزگاره ،هر سختی،راحتی به دنبال خواهدداشت.اصلش همینه،اصلش تحمله اون ناملایمات و سختی هاست.

در مورده این عکسه والا به نظره من اینا مشغوله خونه تکونی هستن تا رقصیدن اخه لباسشون به رقاصه نمیخوره
اولی فک کنم داره پتو متو میتکونه خاکاش بپره.
دومی داره مهتابی ویا احتمالن سقف اتاقو تمیز میکنه
سومیم داره پتو متویی چیزی تو حموم میشوره..
خوش استیلم نیستن .این آخری سینش تو دستو پاشه یعنی چی،تازه غبغب داره چاقه اصن وسطیم همینه.اولی خیلی صافه به درد نمیخوره
الهی بس که مثبتی اینا خوش استیل نیستن جیگر نه اینا و نه این مدلیااا داره کلا سرت میر.البته شاید تو این مدلی میپسندی

فاطمه شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:41 ب.ظ

آقا عملکرد سومی تکراری شد .اصله قضیه رو بخوام بگم زشته به همین تکراری اکتفا میکنم...

محمد شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:28 ب.ظ http://migam.blogsky.com

سلام
چه نگاه قشنگی بود حسین . با این طرز فکر میشه خیلی از مشکلات زندگی رو نادیده گرفت .
البته این خانومه از هر زاویه ای خوبه . خدا نگهش داره

یاسی یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:34 ب.ظ

خدا شانس بده به خانومای این عکسه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد