یاهو مسنجر (خاطراته خاک گرفته)

اصلن قرار نیست یک امر نوستالوژیک مربوط به چند دهه قبل یا الزامن مربوط به زمان کودکیه بچه های متولد اوایل دهه ی شصت همچون من و خیلی از شما ها باشه. خاطره فقط مربوط به حمامهای عمومی و صف های طولانی شیر و دوران کوپن و موشک باران و غیره و ذالک نیست. امروز حرکت سریع و سیر قطار علم و توسعه ی روزافزون تکنولوژی، موجب شده هر فناوری ذاتن دارای پتانسیل های بالقوه ی نوستالوژیک باشه. به این معنی که مثلن گوشی های موبایل نسل اول، امروز فقط با ظاهر زمخت و وزن زیادشون به یاد آورده میشن و تلویزیون های رنگی فلت که تا همین سه چهار سال پیش روی بورس بودن، امروز به دنیای خاطرات پیوسته و در کمتر خانه ای یافت میشن (البته هر دو مورد مذکو چه تلویزیون ِفلت و چه موبایل قدیمی هنوز در خانه ی ما یافت شده و کاربرد خودشون روو دارن!) (آیکونه "تامل و درنگ")



یاهو مسنجر، نرم افزار محبوب یاهو که ابداعش از نظر من دست کمی از اختراع تلفن نداشت،یکی از فناوری هایی بود که نزدیک به یک دهه، بر فضای مجازی حکمفرمایی مطلق داشت و خب بد نیست بدونید که بسته شدن ِ رووم های یاهوو مسنجر از طرف گردانندگان آن (حالا به هر بهانه ای چه ارتقاء و چه عدم استقبال کافی) انگیزه ی من بوود برای نوشتن این پست.



 اصلن اوون روزها، دور، دور ِ یاهوو بود. هوم پیچ اکثر کامپیوتر ها و موتور جستجوی بیشتر اینترنت بازهای قدیم، یاهوو بود. در روزهایی که اینترنت خودش به خودی خود یک پدیده ی مدرن تلقی میشد، وجود نرم افزاری برای برقراری ارتباط با دیگران، چیزی شبیه معجزه بوود. یاهو مسنجر به سرعت جایش را بین مخاطبان ایرانی باز کرد. حالا برقراری دیالوگ با مردم اقصی نقاط جهان که در حالت عادی برای مردم ِ کشوری که عملن ارتباطش با دنیا قطع است بعید بوود، به سادگی و با چند کلیک ساده امکان پذیر شده بوود. این ارتباط با افزایش امکانات چت صوتی و تصویری مسنجر، ابعاد تازه تری هم به خودش گرفت. از طرفی این یک پلی بوود برای برقراری ارتباط با جنس مخالف. شما براحتی می تونستید با یک دختر و یا پسر رابطه ی دوستی آغاز کنید و حتی این قضیه رو به سمت دنیای حقیقی سوق بدید. در حالی که دوستی با یک جنس مخالف برای خیلی ها در دنیای حقیقی امری بسیار بعید و گاهن محال بوود و من می تونم این ادعا رو بکنم که خیلیا اولین تجربه ی دیالوگ ِ جدی با یک جنس مخالف رو توو مسنجر تجربه کردن. 


دقیقن یادم هست که اوون اوایل، همه اقشار از یاهو مسنجر استفاده می کردند. یعنی وقتی شما وارد یکی از اتاق های گفتگو می شدید، الا ماشالله پزشک و مهندس و محقق و غیره و ذالک پیدا میشد. من خودم در دو مقطع زمانی از یاهو مسنجر استفاده کردم. اول از سال 80 الی 82 و بعد به مدت 6 سال از این محیط دوور بودم و دو سال تمام هم وارد اینترنت نشدم و به طبع از تغییر و تحولات فرهنگی در عالم مجازی که توو این سال ها رخ داده بوود به دوور بودم. بخاطر همینم بوود که وقتی حدودن سال 87 یا 88 که دوباره به محیط های گفتگو محور مجازی برگشتم متوجه تغییرات شگرفی شدم که رخ داده بوود و من بی خبر بوودم. رووم هایی که علی رغم بسیاری از معضلات و ناهنجاری ها، به وفور میشد آدمهای درست و حسابی توشوون پیدا کرد، تبدیل شدن به محلی که فقط یه سری پیام به شما میرسید که در ازای اینقدر پوول یا شارژ موبایل فلان کار غیر اخلاقی رو برای شما انجام میدن. من دقیقن یادم هست توو این مقطع وقتی با هرکی چت می کردی و در جواب اوون asl معروف، مشخصاتت رو می گفت، قطعن مورد تمسخر واقع میشدی چوون باورش برای اوون آدمای هرزه و تی ایجرهایی که اولین تجربه های مجازی بودنشون رو طی می کردن سخت بوود که توو محیط مسنجر، آدم حسابی هم پیدا بشه.


محیط مسنجر اینقدر به دروغ و فریب آغشته شده بوود که دیگه باور کردن مسائل ابتدایی هم بعید به نظر می رسید و همین مساله به علاوه ی وروود تکنولوژی های جدید و شبکه های مجازی باعث شد کم کم نرم افزار محبوب ما ایرانی ها، جایگاهش رو از دست بده و امپراتوری یاهو مسنجر فروو بریزه.


از محیط یاهوو مسنجر خاطره زیاد دارم و قطعن شما هم گفتنی های زیادی رو میتونید طرح کنید. از دوستی ها، سره کار گذاشتن ها، خودمون را جای دختر جا زدن ها و ... اوون اوایل فک کنم سال 80 اینا،  یکی از چیزایی که مد شده بوود، چت به زبان انگلیسی بوود. چون شدیدن باعث تقویت رایتینگ و البته به نوعی اسپیکینگ هم میشد و خیلیا از جمله من، میرفتن و با یکی از اوون سر دنیا چت می کردن. یادمه یه بار با چنتا از دوستام توو کافی نت با یه آمریکایی چت کردیم. طرف دکترای شرق شناسی یا جامعه شناسی داشت یا یه چیزی توو همین مایه ها. حسابی باهاش چت کردیم از این بحثای جدی و اوونم می گفت که بله من به کشور شما اومدم و با فرهنگتون آشنام و از این حرفا. یه سری بحث های علمی و فرهنگی با هم داشتیم. بعد وقتی که زمانمون برای چت تموم شد و می خواستیم بریم، یاروو آمریکاییه رو کشیدیم به فحش خار و مادر همینجوری بی دلیل برای خنده.... طرف بنده خدا هنگ کرده بوود هی میگفت:" اووه . ویت پلیز. وای؟ وای؟ واتس د ِ مَدِر؟..." ما از اینور می خندیدیم و هی مینوشتیم: " فAک یور مادر، فAک یور سیستر، فAک یور آنت ...."

فک کنم یه همچین حسی داشتیم +

نظرات 12 + ارسال نظر
قیچی سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:33 ب.ظ

این اربابای آمریکایی اینقدر به مردم دنیا بدی کردن که حالا چارتا فحش ما تووش گمه

فاطمه سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:26 ب.ظ

حسین یادته اولین جمله ی من

فاطمه سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:32 ب.ظ

منم یادمه یه بار با یه دختر آمرکایی چت کردم که میگفت آرزو داره پرستار باشه بعدش که نظرش رو راجع به ایران از نظر سیاسی پرسیدم کلن ناپدید شد....البته الان کورتکس مغزم تحلیل رفته واگه همون دختره بیاد فک کنم نتونم یه کلمه هم باهاش حرف بزنم

فاطمه سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:34 ب.ظ

دیگه این اواخر فقط برام شده بود یه سرگرمی ملت رو سر کار میذاشتم میخندیدم

mino سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:12 ب.ظ http://mino-lovely.blogfa.com

پست جالبی بود و ادم رو لینک میکنه به گذشته ای پر از خاطره تلخ و شیرین
وابستگی ها و سرکاری ها
دکتر و مهندس شدن های یک شبه
14 ساله شدن ها
زیبا شدن ها و پریچهر های تکراری
تکرار میشه روزهایی که غذات با یاهو عجین بود
هر چند الان هم من از مسنجر برای ارتباط با دوستام استفاده میکنم و تلویزیونمون هم تغییری نکرده
راستی بعضی چیزا فکر نمیخواد چون بدیهیاته
این هم وابستکی و عاشقانه سرودن خوب نیست اصلا
اما امان از دل که سرپیچی میکنه از فرمان عقل و چموش و سرکش متازه و میسوزونه

طراوت چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:19 ق.ظ

بیچاره هنگ کرده
من هیچوخ وارد چت روم نشدم! هیچوخ با کسی چت نکردم که الان برام نوستالژی باشه!
یکی دو ساله که چت کردنم شروع شده. اونم معمولا از طریق ایمیل. اونم با استادام و هم گروهیا اگه سوالی داشته باشم یا غیبتی رو دلمون مونده باشه!
وگرنه چت خارجی نکردم که

نون الف چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:03 ب.ظ http://lore.blogsky.com

با یه عاقاهه چت کردم ، گفت لبای تو ادمو دیوونه میکنه:))
یارو یه کافی نت داشت تو امریکا :))
ماام در جا سیستمو از برق کشیدیم ، از ترس این که نکنه حامله شیم :))))
هعی روزگار :))

ممدوسین جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:45 ق.ظ http://qalamrizha.blogspot.com

من که تا همین چن وخ پیش که روم رو ببندند میرفتم خودمو زن جا میزدم شارژ می گرفتم بعدشم طرفو ایگنور می کردم
خلاصه که خرج ایرانسلو در میوردم
همچین کلاه برداری بودم من...

*مینا* جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:07 ب.ظ

واقعا اون موقع ها چه قده آدم حسابی زیاد بود ، اصن همین روم ها باعث شده بود بدها و خوب ها جدا بشن ... یادش به خیر ...
منم یه مدت چتو کنار گذاشته بودم ، بعدا که اومده بودمو تغییراتشو دیده بودم ، کلا دیگه روم و اینا نرفتم ...
چه چیزی رو نوشتی ...

فاطیما سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:07 ق.ظ http://muddy.blogfa.com

من خودم اولین دوست پسرم رو اونجا پیدا کردم:)))))))))))))))

طراوت سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 05:02 ب.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com

ثریا سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:52 ب.ظ

سلام..اره دقیقا من همینو تجربه کردم اون اوایل من فقط چون رشته ام کامپیوتر بود رفتم رووم که وقتی ازم میپرسن چیه و چه جوریه بلد باشم جواب بدم...خیلی بچه های با ادب باسوادی بودن سال 87 بود که برگشتم رووم تیترهایی با رنگ های مختلف و ضایع دیدم بعد اون دیگه نرفتم... راستی ارشد ثبت نام کردم سراسری با رتبه ای که اوردم مرحله 2قبول نشدم یعنی من فقط روزانه یا شبانه میخواستم...الان آزاد شهر خودمونم مینا میگفت شهریه شبانه هم همینقدره...دیگه خلاصه بعد اون همه تلاشدانشجوی ازاد شدم با رتبه 6 اما دولتی یا همون سراسری هیچی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد