صداقت (روزنوشت)

بعضی از مفاهیم درعین سادگی، فوق العاده انتزاعی هستن و همون قدر که حرف زدن در موردشون آسونه، عمل کردن و به اوون صفت، موصوف بودن، سخت و دشواره. مثلن "صداقت"... اصلن من میگم صداقت که وجود داشته باشه خیلی از مسائل و مشکلات بشری خود بخود حل میشه. صداقت زن و شوهر، صداقت فرزند و والدین، صداقت پلیس و رانندگان، صداقت حاکمیت با مردم و ... اگه صداقت نباشه به ناچار نیاز به کنترل و پاییدن بوجود میاد و از اونجا که آدما فقط جلوشونو میبینن و پشت کله شون چشم نداره، لذا همیشه راه های فرار و سر هم کلاه گذاشتن و آدرس های غلط به هم دادن باز میشه.

حالا جالبه یه مساله به این مهمی یعنی همون صادق بودن رو در هیچ دانشگاه و کالج و کلاس فوق برنامه ای آموزش نمیدن و آدما باید یا ذاتن و مادر زاد صادق باشن یا اینکه با مشرف شدن به فواید صداقت، برن به سمش.

اصلن صداقت رو میشه از شرکت دخانیات یاد گرفت که روی پاکت سیگاراش می نویسه "سرطانزا"...برعکس ِشرکت های آبمیوه سازی که روی محصولاتشون مینویسن "100 درصد طبیعی"...

نظرات 12 + ارسال نظر
حسام شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:32 ب.ظ http://www.tarh7.ir

از خدمات ما استفاده کنید

(و اگر امکان دارد ما رو لینک کنید )

Mohammad شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:37 ب.ظ

سایت بسیار زیبا و عالی دارید از مطالب شما همیشه دیدن میکنم واقعا زیباست ممنون که وقتتونو میزارید و این مطالب را به اشتراک میگذارید.

بنده برای وبلاگ داران زحمت کش مثل شما یک مسابقه ترتیب داده ام که مبلغ مسابقه 3.5 میلیون ریال است و قرعه کشی هم نداره فقط هرکی امتیاز بیشتر کسب کنه پول گیرش میاد که البته به 3 نفر اول این پول تعلق میگیره
ی سر بزن بد نیست
اسامی برندگان دوره های قبل هم زدیم که ببینید
http://shop-kadeh.mihanblog.com

فاطیما یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:35 ب.ظ http://muddy.blogfa.com

خب!قبل از اینکه به ملت یاد بدن باید صادق باشند بهتره یادمون بدن که جنبه ی شنیدن ِ حرف صادقانه رو داشته باشیم......

یاسی یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:41 ب.ظ http://cashcool.blogsky.com/

توی زندگی ارزش صداقت حتی از عاشق بودن هم مهمتره.
مرسی از مثال جالب سیگار و آّبمیوه.
با حرف فاطیما هم موافقم چون باید جنبه ی صداقت وجود داشته باشه اما توجیهی واسه حذف صداقت نیست.

رویا یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:38 ب.ظ

جنبه مهمترین اصله...آفرین فاطیما...

ما اصولن یاد نگرفتیم در برابر حقایق،واکنش درست و منطقی داشته باشیم...به همین دلیل اکثر دروغ ها و عدم صداقت ها ،مربوط میشه به همین حس بی جنبه گی که سبب میشه،انسان ها ابتدا ترسو و سپس دروغگو بشن...ترس از عواقب صداقت و دروغ برای بقا و ابقا...

اما خب پست موضوع خووبی داشت و دوباره گوشزد می کنه که اول از اینکه با اطرافیانمون و دیگران صادق باشیم...با خودمون،وجدانمون و زندگی مون صادق باشیم... صداقت همه جا و همیشه...

ندا یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:41 ب.ظ http://lore.blogsky.com

صداقت شرکت دخانیات از روی جبره :)‌

رویا یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:48 ب.ظ

این مثال سیگارو آب میوه هم،با اینکه ظاهر جالبی داره،هم اون،هم این یه حقه ی تبلیغاتیه...

اون کارخونه ای که میگه سیگار سرطان زاست،به حکم قانون ،یه عکس یا نوشته رو چاپ میکنه روی پاکت سیگار...که باز ناشی از ترسه و اجرای قانون،که چاپ بشه،که اجازه بدن،فروش بره...که اگه نره کارخونه بسته میشه...اونا مشتریای ثابت و سیگاری خودشون رو دارن...

آبمیوه هم،صد در صد طبیعیه...اما نگفته چی طبیعیه...؟ پس بازم یه حقه ست... (درسته که ما می دونیم هدف طبیعی بودن محتوی پاکته) و بازهم آبمیوه ها فروش میره چه طبیعی چه مصنوعی...

اصل صداقت باید در کلام و رفتار انسان ها لمس شود.والسلام

قیچی یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:52 ب.ظ

مام اوون انتزاعی بودن ِ اول پست رو در راستای فرمایشات شما و ندا خانووم گفتیم حاج خانووم.
ضمن اینکه فاطیما هم حرفش منطقیه

فاطیما یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:50 ب.ظ http://muddy.blogfa.com

به نظرم این بی جنبگی ِ دلیل ِ کافی برای ِ حذف صداقته...مثلاً خود ِ من وقتی میرسم دم ِ خونه روسریم رو میکشم جلوتر چون خانواده م هنوز نپذیرفتند که خوب بودن یا نبودن ِ من خیلی هم ربطی به جای ِ روسریم نداره و من هم حوصله ی ِ جنگیدن رو "دیگه" ندارم...همین میشه که صداقت خیلی هم معنا نمیده.......

طراوت دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:14 ب.ظ

آفرین! پست جالبی بود پسرم! مخصوصا اون مثاله. هر چند که به قول بچه ها صداقتِ اجباریه.
ولی خب خیلی وقتا هم نمیشه صداقت داشت! یعنی اینقدری که تو میگی، همیشه و همه جا خوب نیست به نظر من!
مثلا اگه همه ی ما، دل و زبونمون یکی بود، دیگه دوستی و حتی خونواده ها به هم میریخت. نمیگم همه ته دلشون کلی حرفای بد و فلان و ازین چیزا هست ها. منظورم اینه که گاهی آدم از یکی میرنجه، ولی به حکم همین که طرف جنبه ی صداقت رو نداره و چمیدونم این چیزا، نمیتونی بگی که فلانی من اصلا خوشم نیومد ازون کارت. یا فلانی دیگه با من راه نیا! یا خوشم نمیاد به من زنگ بزنی! یا تو کار من دخالت نکن.
کلا دیگه کسی دورو بر آدم نمیمونه، فک کنم

فک کنم سایر ملل اینجوری نباشن و مثلن از یکی خوششون نیاد بی تعارف باهاش قطع رابطه می کنن. این خودآزاری ها مربوط به ما هست بیشتر.

*مینا* دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:19 ب.ظ http://kochooloo.blogfa.com/

چه عکس صادقی

بله بله

فاطمه دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:08 ب.ظ

عمرا از کسی بدم بیاد نمیتونم در برخورد باهاش رفتار خوبی داشته باشم وعمرا ازکسی خوشم بیاد نمیتونم علاقه م رو پنهان کنم از همین رو بعضی افراد برای خونم تشنه اند و بعضی افراد بر عکس و مسلما دل به دل راه دارد به طرز فجیع...

جامعه ما جامعه ای نیس که بشود در آن صادق بوود واگر چنین باشی اذیت میشوی شدیدن و عمیقن...عزیزم،پسر گلم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد