و باز هم من و همسرم...

حسین جان عزیزم

جونه دلم قربونت برم

.

حسین جان چرا بهمن تموم نمیشه؟ پس کی اسفند میشه؟ دارم لحظه شماری میکنم.

آخی...الهی من فدات شم جیگرم...بخدا راضی نیستم از الان واسه تولد من برنامه ریزی کنی.

.

تولد چیه بابا..می خوام توو ان.تخابات شرکت کنم.

جانم؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

روزی روزگاری .... من و همسرم...

تصور کنید سال آینده در همین رووز و همین لحظه، من متاهل شدم و دارم با همسر عزیزم زیر یک سقف (حالا اجاره ای یا شخصی بودنش توفیری نمیکند) زندگی میکنم.

بخوانید دیالوگ من و همسرم را:

+ رنگ سیاه من هستم و آبی همسرم....


حسین جوونم داری چیکار میکنی؟

دارم سرچ میکنم عزیز


راجع به چی؟راجع به کی؟

دارم اخبار امروز رو سرچ میکنم ببینم اتفاق جدیدی افتاده توو مملکت یا نه.


میگم چرا توو اخبارایی که سرچ میکنی همش عکس خانوما هست؟

خوب من چه میدونم عزیزم....هست دیگه ... مگه اخبار رو من مینویسم.


نه راس میگی ... آخه یهو به دلم بد اومد گفتم شاید داری چیزای غیر اخلاقی میبینی

نه خانومم ... اگه دوس داری بیا خودتم نگا کن.


نه قربونت برم من به تو ایمان دارم.... حسین راستی برف به انگلیسی چی میشه؟

میشه snow


باروون چه میشه؟

میشه rain ... تموم شد؟ میتونم حالا سرچم رو ادامه بدم؟


حسین نم نم بارون چی میشه؟

لا اله الا الله... ببین عزیز داری اذیت میکنیا... آخه من چه میدونم ... چه سوالاییه.


حسین چرا سرم داد میزنی؟ ... دلمو شکوندی

ببخشید... معذرت میخوام آخه یهو از کوره در رفتم... حالا بغض نکن ... پاشو شام رو آماده کن.


شام مام نداریم...زنگ بزن از بیرون غذا بیارن... اصلا پاشو شام بریم بیرون ... ما هم مثه این همه

عزیزم میبینی که من کار دارم...من وقتشو ندارم امشب...بیخیال شو.... حالا شام نداریم زنگ بزن هرچی دوس داری واسه خودت سفارش بده بیارن...فقط زیاد گرون نباشه... منم نون پنیر میخورم... شب غذای سبک تر بهتره...


باشه... ولی من که میدونم تو منو دوس نداری...اینا همش بهونه هس...از اولش تو منو نمیخواستی

عزیز دلم... من که دوستت دارم ... عاشقتم ... از اول و آخرشم تو رو میخواستم... فقط دارم میگم امشبو بی خیال شو بذار من بکارم برسم.


واقعا؟ دوستم داری؟... مرسی... اگه اینطوره بگو ببینم منو بیشتر دوس داری یا مامانتو؟... یالا زوود

نخیر... مثه این که ول کن نیستی ... عزیزم من بگم غلط کردم خوبه؟ ... بی خیال میشی؟


 شوخی کردم حالا ... ناراحت نشو

ناراحت نیستم ... فقط بذار بکارم برسم


باشه بکارت برس ... حسین راستی.. من امروز اشتباهی درایو اف کامپیوتر رو فرمت کردم

وااااااااای .... خدای من..... بدبختم کردی تو.... من همه نوشته هام اوون توو بود...رویا نوشته هام..


صب کن صب کن... رویا کیه؟

بابا دارم میگم رویا نوشت... یعنی آرزو یعنی علایق


نامرد.... بی غیرت ..... تو چطور دلت اومد بری یه زن دیگه بگیری

نخیر... مثه اینکه ما بدهکارم شدیم


من که میدونم ... همش زیر سر اوون مامان و آبجیته.... اونا این آش رو واسه من پختن...معلوم نیس کدوم ترشیده ای رو میخواستن واسه من هوو کنن...

دیگه داری شورش رو در میاریا..... صد بار گفتم اسم خونوادم رو نیار.... من حساسیت دارم


اگه حساسیت داری چرا زن گرفتی؟ .... با همون خونوادت زندگی میکردی

اصلا دوست داشتم.... الانم میرم یه زن دیگه میگیرم.... تو هم راه باز جاده دراز


حسین چطور دلت میاد با من ایجوری حرف بزنی

آخه مجبورم میکنی... هی گیر الکی میدی .... باشه ببخشید من زیاده روی کردم... حالا پاشو به کارت برس منم کارم رو تموم کنم


حسین امشب چه شبی هست؟

چه میدونم... حتما شب مراد است امشب.... حالا حتما میخوای بپرسی مراد کیه؟


 حسین راستی اسم مراد خیلی بیشتر از حسین بهت میادا  از این به بعد مراد صدات میکنم

باشه هر جوور راحتی فقط تمومش کن

حسین ... دیووونه.... امشب شبه جمعه هست.... ببین منو .... شب جمعه

خب که چی؟ شب جمعه هس که هس.... چیکار کنم


شب جمعه چیکار میکنن؟.... بابا دیووونه.... یعنی امشب تو اینجوری..... منم اینجوری

حرفشم نزن.... زشته .... نمیشه


چراااااااااااااااااااا مگه ما ازبقیه زن و شوهرا چیمون کمه؟؟؟؟؟؟؟

ببین آخه ..... آخه......آخه......


وای جون به لبم کردی... آخه چی؟

آخه ...... آخه تو وجوود خارجی نداری... میدونی یعنی خیالی هستی


ها اینی که گفتی یعنه چه؟

اینی که گفتم یعنی این که جنابعالی اصلا وجوود خارجی نداری.... کلا یه موجود خیالی هستی توو ذهن من...


نمیفهمم ... گیج شدم

ببین .... راستش رو بخوای من امشب برای وبلاگم پست نداشتم ... یه گهی خوردم گفتم از تو بنویسم.... که تو هم حسابی کچلم کردی... ببین من هنوز مجردم..... زن ندارم..... اصلا منو تو به هم نا محرمیم...پس دیگه از این حرفای شبه جمعه و اینا رو از سرت بیرون کن چون تو الان مثه هوا میمونی ... نامرئی هستی... الانم دیگه برو دنبال زندگیت بذار من ته این پست رو یه جوری ببندم


حسین یعنی ما هنوز عقد نکردیم؟ ... نا محرمیم؟

آره عزیزم


پس چرا از اول تا الان که من اینجا با تاپ و شلوارک نشستم اینو نمیگی؟

 خوب ببخشید عزیز ... آخه خوش اندام بودی ... خواستم بیشتر ببینمت


حسین بوس هم نمیتونیم کنیم؟

عزیزم من دارم میگم نمیشه چون تو هنوز وجوود خارجی نداری.... در ضمن الان بچه ها دارن وبلاگ رو میخونن ... زشته جلوشون همو ببوسیم... حالا بعدا با هم تنها بودیم، بوس و ماچ هم میکنیم.... خوبه؟


آره خوبه .... حسین منم میتونم با بچه ها حرف بزنم؟

آره بگو فقط سریع


بچه ها خیلی باحالین .... دوستون دارم .... هوای همو داشته باشید .... هوای حسین من  رو هم داشته باشید..... حسین راستی کی میای خواستگاریم؟؟؟؟

میام عزیز بذار وقتش که شد خبرت میکنم... حالا بیا برو توو ذهنم.... من دیگه باید تموم کنم این پست رو...


باشه حسین من رفتم .... میگم چقدر توو ذهنت و مغزت کیسه های گچ هست .... جا نمیشم

حالا یه جوری جا بده خودتو .... رفتی ؟


آره خداحافظ .... زودی بیا خواستگاریم باشه؟

باشه چشم.....برو..........مواظب خودت باش............... فعلا.....................................



تو خیلی میارزی.. باور کن...

آهای بچه رفتی اوون بالا چیکار... میافتی پایین سقط میشی..

مامان می خوام خود کشی کنم... می خوام خلاص شم از این زندگیه بی ارزش....


اوا خدا مرگم بده خاک به سرم... چرا آخه؟ 

مامان من احساس پوچی میکنم... احساس بی ارزشی میکنم... احساس می کنم هیشکی ما رو دوست نداره...


نه پسرم... تو خیلی می ازری تو خیلی مهمی ... باور کن

نه مامان... من نمی تونم با تناقضات فلسفیم کنار بیام...مامان من خودم یه جا خوندم که کانت گفته: "چرا ما هستیم، در حالی که می توانستیم نباشیم؟".... مامان چرا؟... واقعا چرا؟... من هیچ وقت جواب این چراها رو توو زندگی نگرفتم


الهی گور بگور شه این کانت نه نه مرده... هزار بار میگم نشین پای این کتاب های مسخره ... پسرم... ما اینقدی هم که تو فک میکنی بی ارزش نیستیما.... باورت نمیشه؟؟؟؟ خوب مگه اخبار رو نشنیدی؟...

نه مامان ... چی شده چه خبره؟


ای بابا پسرم از تو توقع نداشتم... تو که همش سرت توو اینترنته چطور نمی دونی.... عزیزم  توو یکی از این کشورهای در حال توسعه نرخ دیه رو با قیمت ما حساب میکنن

هر هر هر هر هر.... آره اینو میدونم مامان.. فک کن چقد اووشکولن


پسرم توو این کشور اخیرا نرخ دیه دو برابر شده... این می دونی یعنی چی؟ یعنی ما گروون شدیم... یعنی ما خیلی میارزیم

واقعا؟... راست میگیا مامان...


آره پسرم... تازه همین ارزش زیاد ما باعث شده قیمت ماشین هم بره بالا... این میدونی یعنی چی؟ ... یعنی ما یه گردش مالی بزرگی رو داریم مدیریت می کنیم

آره مامان... ما خیلی میارزیم... من پشیموون شدم... من بر میگردم به زندگی


آره پسرم.. بیا بپر توو بغل مامان... بپر...

مامان اگه بیام پایین.... واسم یه آستینی هم بالا میزنی؟؟؟؟


گم شو بی شرف... تو هرچقدم بزرگ بشی اصلا شتر نمیشی... بمون همون جا تا بمیری من از دستت راحت شم...

مامان شوخی کردم.. مامان غلط کردم... مامان وایستا.. مامان من از بلندی میترسم......مامااااااااااااااااااان......................