خواب (هذیان های زنجیره ای)

وقتی نهار امروز که گوش شیطون کر، حضرات یک عدد ماست موسیر ضمیمه اش کرده بودن، خوردم، به اتاق اومدم و صندلی رو دادم عقب و لنگ هام رو دراز کردم کنار اون فن کوئل سگ مصعبی که تمام تابستان امسال باد گرم از خودش در می کرد. اومدم چرتی 5 دقیقه ای بزنم که سید حسین بی هوا وارد اتاق شد  با سینی پر از چای... چای رو روی میزم گذاشت و با حالتی شبیه تمسخر گفت آقا مهندس بخور خوابت میپره.... و رفت... و من نرسیدم که بهش بگم سید جان به جدت قسم ما که تمام عمر خواب بودیم این 5 دقیقه هم رووش...

رووش یعنی رووش نه این که تووش. چون تفاوت قیمت رووش با تووش از زیر زمین هست تا پشت بام.

پشت بام که زمانی محلی بود برا درس خوندن من واسه کنکور.

کنکور یعنی کووونه آدم کوور می شد تا برسی به انتخاب رشته.

رشته یعنی همون مایملک مردونه که حرف زدن راجع بهش جلو خانوما خیلی زشته.

زشت مثل دختر عباس قصاب

که با پسرای محل چپ و راس میزد لاس.

لاس یعنی لاس وگاس

یونیورسیتی آف آل کان زاس.

همون خراب شده ای که اگه پذیرش گرفته بودم، اقلاکن یه کان شده بودم.

و الان که قبول نشدم، مجبورم بشینم تو اتاق و صندلی رو بدم عقب و لنگ هام رو دراز کنم کنار اون فن کوئل سگ مصعبی که تمام تابستان امسال باد گرم از خودش در می کرد.