"آدمی کوهی است چون مفتون شود
کوه اندر مار حیــــــران چون شـــــــود
خویشــــتن را آدمــــــی ارزان فروخت
بوود اطلس، خویش بر دلقی بدوخت
صــــد هزاران مار و کُه، حیران اوست
او چرا حیران شدست و ماردوسـت؟"
اینکه در فاصله ی هشتاد و چند روزه ی غدیر خم تا سقیفه، چه اتفاقی افتاد که عموم مردم، تصریحاتِ حضرت خاتم را فراموش کردند و اینکه چرا علی ابن ابی طالب هیچگاه نه در ماجرای سقیفه و نه در نهج البلاغه برای اثبات ِ حقانیتش به ماجرای غدیرخم استناد نکرد، سوالیست که همواره تاریخ در برابر آن سکوت پیشه کرده است.
با همه این احوال، نمی توان در فوق العاده بودن و خدایی بودن ِمردی که حضرت مصطفی او را در غدیر خم ولی خود خطاب نمود، شکی به دل راه داد.