فاز اینایی که بیو اینستاگرامشون رو انگلیسی می نویسن نمی فهمم، یعنی واقعا فکر می کنی اگه فارسی بنویسی ممکنه مخاطبهای جهانیت رو از دست بدی؟! تو عمرت اصلا پاتو از شاب  دوالعظیم اونورتر گذاشتی که از این چس کلاسا می ذاری؟!

حالا می ری فالوئراشو نیگا میکنی، کبری سیبیلو، سکینه سه پ.ستون ، ممد سوسول...

قلم (روزنوشت)

جلال آل احمد در کتاب یک چاه و دو چاله، یک همچین جمله ای دارد: "قلم، انسان را از تنهایی در می آورد و دوباره تنهایی را به انسان بازمیگرداند". من از چندماه پیش که این جمله را خواندم، تا همین امروز درگیر فهم آن بوده ام و اینکه واقعا چرا چیزهایی که قرار بوده وسیله ارتباط و اتصال باشند، شده اند اسباب تنهایی و انفصال؟! تازه، آن زمان که جلال این جمله را گفته، هنوز خبری از اینترنت و شبکه های اجتماعی  و ... نبود. 


پ نوشت:

این پست مربوط به 3 شهریور 93 هست که تو چرک نویس های وبلاگ بود و هیچ وقت منتشر نکردم.

بگذریم که از سال 93 تا الانم انگاری هزار سال گذشته به لحاظ رشد فضای مجازی...


آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیار نمی بایست دریافتن را
که هر ویرانه نشانی از غیاب انسانی است
که حضور انسان آبادانی است
همچون زخمی همه عمر خوناب چکنده
همچون زخمی همه عمر به دردی خشک تپنده
به نعره ای چشم بر جهان گشوده
به نفرتی از خود شونده
غیاب بزرگ چنین بود
سرگذشت ویرانه چنین بود
آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک، کوچکتر حتی
از گلوگاه یکی پرنده
....
احمد شاملو