تا بزودی

"تولد آبجی الهام عزیزمون مبارک"



اپیزود اول:

سلام....تا جایی که یادمه من پستی رو با سلام آغاز نکردم...میگن سلام سلامتی میاره. درسته. اما معمولا هر سلامی خداحافظی رو هم در پی داره. دوست دارم همیشه بین این دو واژه معلق باشم و تمام تلاشم هم این بوود. اما امشب می خوام از همتون تشکر کنم.بخاطر حمایتهاتون، بودنهاتون، شنیدن هاتون. من این مدت فهمیدم واقعا و حقیقتا مستمع صاحب سخن رو سر ذوق میاره و من به عشق شما و به امید نگاه های گرمتون تونستم این مدت در هر شرایطی بنویسم. از خودم، از دقدغه هام، دلتنگی هام. حتی مرگ و بیماری عزیزان و گرفتاری های کاری و سفر و روزمرگی ها هم باعث نشد که دست از قلم بردارم. الان که این چند ماه رو مرور میکم، به خودم میبالم و افتخار میکنم که تونستم همچین دوستان نازنین و فرهیخته ای رو یکجا جمع کنم و کلی حرف و مطلب و ایده ازشون یاد بگیرم...می خوام به احترام همتون از جا بلند شم و دست ادب به سینه بگیرم و تعظیم کنم و بلند بگم

ســـــــــــــــــــــــــلام

ســـــــــــــــــــــــــلام

ســـــــــــــــــــــــــلام




اپیزود دوم:

بنظرم آدما باید توو بازه های زمانی مختلف، با خودشون بنشینن و دودوتا چارتا کنن و حساباشون رو با بقیه صاف کنن. البته الحمدالله ما توو این خونه با کسی بده بستون مالی نداشتیم و یا دعوا و نزاعی در کار نبوده که حالا بخوایم تصویه حساب کنیم. اما دو موردی بوود که من به شما بدهکار بودم:

- اول اینکه اگر یادتون باشه، اینجا مطلبی رو راجع به خلاقیت نوشتم و سوالی مطرح شد که اکثرا درست جواب دادین. اما قرارمون این بوود که منم نظرمو بگم. اینجا میتونیم نظر منو بخونید.

- دوم اینکه باز در اینجا یک سوال مطرح شد که جواب های خوبی از طرف دوستان ارائه شد. اینجا میتونید توضیحات تکمیلی رو بخونید.





اپیزود سوم:

سال نو رو به همتون تبریک میکم

ایشالا سال جدید عروس شید، دوماد شید

توو کار و تحصیلاتتون موفق باشید

زنده و سلامت باشید

سایتون کم نشه

دوستون دارم شدید

به مدت مدید

مواظب خودتو باشید خیلی زیاد

خدا رو نبرید از یاد

و

تا سلامی دیگر

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

خدانگهدار



غافیگیری از نوع فوق العاده ... و یا از نوع احمقانه...

اپیزود اول: 


رونالدینیو را نمی دانم بشناسید یا نه .... یک فوتبالیست برزیلی بوود با قابلیت های تکنیکی فوق العاده که هر چشمی را حیرت زده میکرد...دریبل ها، شوت ها، پا به توب و غیره، همه اش عالی بوود....یکی از حرکت های معروف رونالدینیو، این بوود که وقتی تووپ زیرپایش بوود و می خواست به فلان بازیکن پاس بدهد، به آن بازیکن نگاه نمیکرد و نگاهش به یک سمت دیگر می رفت و ناگهان پاس میداد و همه فریب میخوردند و در عجب میماندند که چطور می شود به یک سمت نگاه کرد ولی پاس را به یک سمت دیگر داد!!!!!!!!



اپیزود دوم:

دو سال پیش در ایران وقتی می خواستند سرمربی تیم ملی را انتخاب کنند، چند گزینه مطرح شد که عبارت بودند از:1) افشین قطبی...2) محمد مایلی کهن...3) مجید جلالی...4) امیر قلعه نویی...و 5) بیژن ذوالفقار نسب... اما فدراسیون فوتبال در یک حرکت تاریخی و در یک اقدام تکرار نشدنی، از بین گزینه های موجود، گزینه شماره 6 یعنی علی دایی را انتخاب کرد و همه را در اَن کف شدید فرو برد که چطور میتوان از بین 5 گزینه، گزینه شماره شش را انتخاب کرد...و اصولا با این روش انتخاب، برگ زرینی در تاریخ انتخ(انتص)ابات رقم خورد...


اپیزود سوم:

حالا اینها را گفتم خیال نکنید که من از رونالدینیو خوشم می آید و یا علیه فدراسیون و علی دایی هستم..نه...من با هیش کدامشان صنمی ندارم...خواستم بگویم با این نظرات متناقضی که دوستان مبنی بر زمان اکران چشم ها مطرح فرمودند، بر آن شدم که از آن حرکت های غافلگیرانه از نوع رونالدینیو و یا فدارسیون فوتبال انجام داده، و از بین نظرات موجود، زمان بازی را خودم تعیین کنم .


پس با این حساب.....همین امشب ساعت 22:30 از چشم ها رونمایی خواهد شد.


سفر به بی نهایت

اپیزود اول: 

این حق طبیعی هرکسی است که بتواند با خودش خلوت کند و مرور کند به آنچه بر او گذشته است...این حق طبیعی هر کسی هست که در خیالش بتواند پرواز کند....این حق طبیعی هر کسی است که بخواهد و بتواند سفر کند..... 

دلم سفر میخواهد....دلم می خواهد سفر کنم به بی نهایت .... دلم می خواهد بزنم به جاده هایی برای نرسیدن.... سفر را مقصد و مقصود نمی بایست ..... مقصد و مقصود در ذاتش ماندن است و این برخلاف رفتن و گذار مداوم و پیوسته و آهسته ی مسافر است.

دلم سفر می خواهد.....سفری به بی نهایت..... از جاده هایی برای نرسیدن......





اپیزود دوم:

دوست خوبه من و شما، فاطمه خانوم قراره چند روزی به مسافرت بره .... کسی که بی اغراق یکی از نازنین های روزگار هست ... این برای من یعنی قراره مدتی در فضای مجازی هم تنهاتر بشم و نمی تونم کامنتهای خوب و صمیمیش رو اینجا ببینم .... امیدوارم هرجا که میره درکنار خونوادش سالم و سلامت باشه و زودی برگرده که ما منتظرشیم.




اپیزود سوم:

نمی دونم میشه یک پست کم ارزش اینچنینی رو به کسی تقدیم کرد یا نه...... با این حال دوست دارم با تمام وجودم این پست و آهنگش رو تقدیم کنم به روح بزرگ استاد بابک بیات که هنرش هنوز هم در رگ نسل های مختلف جاری هست...... تقدیم به کسی که نخواست بماند و سفر کرد .